غلامرضا ظریفیان در گفتوگو با «آرمان ملی»:
سطوح نگران کننده و جدیدی از مهاجرت در ایران در حال شکل گیری است | کار به مهاجرت دانشآموزان رسیده است
دهه 70 واژه ای به ادبیات سیاسی و مطبوعات ایران راه یافت که سالها بعد از آن با عنوان یک چالش یاد شد. آن واژه مهاجرت نخبگان بود. امروز دیگر این واژه دغدغه نیست بلکه مهاجرت طبقات مختلف جامعه حتی دانش آموزان به عنوان چالش پیشروی جامعه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. به نظر میرسد این روند پایانی ندارد تا جایی که شاید در سالهای آینده در بخشهای مختلف از جمله برخی رشتههای تخصصی با فقدان نیروی ماهر مواجه شویم.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، بررسی علت و ریشههای پدیده مهاجرت نیازمند دقت زیادی است و به صرف اینکه عدهای از ایران میروند چون فضای اقتصادی را برای خود مساعد نمیدانند، کافی نیست. آرمان ملی در این ارتباط با غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و فعال سیاسی به گفت وگو پرداخته است. او معتقد است نه تنها خروج نخبگان و حتی خروج دانشآموزان از ایران در آینده بحرانهایی را برای کشور ایجاد خواهد کرد. ضمن اینکه ایران خود کشوری مهاجرپذیراست و نیروی کار خارجی این روزها به میزان قابل توجه حتی در امور صنعتی و در شهرکهای صنعتی و در امور تخصصی در حال فعالیت هستند. این مساله هم میتواند ابعاد مختلفی را با خود به همراه داشته باشد.
چرا با وجود احساسات ناسیونالیستی در تمامی کشورها اما عدهای تن به مهاجرت سپرده و سختیهای ساکن شدن در کشوری که با فرهنگ و اندیشههای آن بیگانه هستند را به جان میخرند؟
مهاجرت یک پدیده جهانی است که این پدیده اکنون در ایران شتاب بیشتری دارد. مهاجرت دلایل مختلفی دارد. از جمله اینکه انسانها علاقهمند هستند که از مناطق کم برخوردار به سمت مناطق برخوردار مهاجرت کنند. به همین علت است که عدهای از آفریقا به اروپا، از اروپا به آمریکا و... مهاجرت میکنند.
بشر همواره به دنبال زندگی بهتر است و تمایل دارد که در مکانی با سطح برخورداری بالاتر فعالیت کند. علت مهاجرت نیز صرفا اقتصادی نیست و مهاجرین علمی از هر نقطهای از جهان به سمت کشورهایی که امکان تحقیق و بهرهمندی از منابع بیشتری وجود دارد، مهاجرت می کنند. چرا که یک نخبه علمی به دنبال زندگی در بستری است که امکان بهرهمندی برای او وجود داشته باشد. در عرصه اقتصادی نیز همین طور است و در عرصه مسائل سیاسی هم نخبگان سیاسی از مناطقی که از احساس آزادی کمتری برخوردارند به مناطقی که این احساس برای آن تامین میشود، مهاجرت میکنند.
از دیرباز در ایران مهاجرت علمی وجود داشته اما در این یکی دو دهه مهاجرتهای علمی افزایش بیشتری پیدا کرده است. به دلایلی که در فضای دانشجویی و دانش آموزی و استاد شاگردی وجود دارد ، این نوع از مهاجرت در ایران بیش از سایر انواع مهاجرت است. نهاد دانش در ایران به رغم اینکه توانسته است افراد زیاد و فرهیختهای را تربیت کند اما مشکل جذب فارغ التحصیلان در ایران جدی است.
در ایران ریشه مهاجرتها چیست و چرا در این سطح شاهد خروج نخبگان از کشور هستیم؟
در ایران البته پدیده مهاجرت در این چند ساله شتاب بیشتری نسبت به برخی کشورها دارد و قاعده کلی مهاجرت در دنیا در ایران نیز حاکم است و ایرانیها هم تمایل دارند که در مناطق برخوردارتر فعالیت کنند اما اگر بخواهیم به صورت جزئی در مورد علت مهاجرت در ایران بحث کنیم؛ بخشی از مهاجرتها در ایران دلایل سیاسی است. چرا که برخی تمایل دارند به کشورهای پیشرفته مهاجرت کنند چون علاقه دارند به فضای بازتری دسترسی داشته باشند.
از سوی دیگر امکان فعالیت برای برخی نیز در ایران فراهم نیست و بسیاری که تمایل دارند در عرصه سیاسی و در ساختار همین نظام فعالیت سیاسی کنند عملا نمیتوانند به علت برخی سختگیریها در انتخابات مجلس نامزد شوند و محدودیتهایی هم برای آنها وجود دارد. از این رو تمایل پیدا میکنند که به مناطقی مهاجرت کنند که این کاستی برای آنها وجود نداشته باشد. شاید برای این افراد تنها حضور در عرصه فعالیت سیاسی رسمی هم مهم نباشد بلکه حضور در یک جو سیاسی برای آنان اهمیت داشته باشد و چون این فضا را برای خود فراهم نمیبینند عملا مهاجرت میکنند.
مهاجرتهای سیاسی پر سر وصدا است اما هیچ گاه علت مهاجرت نخبگان علمی مورد بررسی قرار نمی گیرد؟ چرا یک پزشکی که درآمد خوبی دارد ، استاد دانشگاهی که از جایگاه اجتماعی مطلوبی برخودار است اقدام به مهاجرت میکند؟
از دیرباز در ایران مهاجرت علمی وجود داشته اما در این یکی دو دهه مهاجرتهای علمی افزایش بیشتری پیدا کرده است. به دلایلی که در فضای دانشجویی و دانشآموزی و استاد شاگردی وجود دارد ، این نوع از مهاجرت در ایران بیش از سایر انواع مهاجرت است. نهاد دانش در ایران به رغم اینکه توانسته است افراد زیاد و فرهیختهای را تربیت کند اما مشکل جذب فارغ التحصیلان در ایران جدی است. مشکل بیکاری افراد دارای تحصیلات دو برابر افراد فاقد تحصیلات است. بخش قابل توجهی از فارغ التحصیلان ایران جذب رشتهای که در آن تحصیل کردهاند نمی شوند.
از سوی دیگر کشورهای پیشرفته برای اینکه اقتصاد خود را دانش بنیان کنند و با توجه به نیازهای بسیار فراوان خود فرصت جذب افراد توانمند علمی خصوصا ایرانیها را برای خود فراهم میکنند. امروز نخبگان خصوصا نخبگان علمی در عرصه IT به خوبی از ایران جذب کشورهای پیشرفته میشوند. نخبه جذب شده زمانی که در کشور دیگر امکانات زندگی بهتری به دست میآورد و این امکانات توسط سایر نخبگان مشاهده میشود، همین مهاجرت هم به مشوقی برای مهاجرت سایر نخبگان را فراهم میکنند.
اگر مهاجرت افراد سیاسی را موج اول مهاجرت و مهاجرت نخبگان علمی را موج دوم مهاجرت بدانیم، مهاجرت برخی دانش آموزان در ایران را دارای چه ریشههایی می دانید؟
ریشه مهاجرت دانش آموزان جدا از ریشه مهاجرت افراد علمی نیست. مهاجرت سیاسیون و نخبگان در یکی دو دهه گذشته به مهاجرت دانش آموزان رسیده است. برخی از خانوادهها حتی قبل از اینکه فرزندانشان وارد مرحله تلاش برای ورود به دانشگاه شوند، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور میفرستند. این به دلیل برخی سیاستهای غلط و برخوردهاست و نهاد علم به سمت سوی در حرکت است که نباید میرفت.
منظور شما این است که نخبه پرورها در حال مهاجرت هستند؟
بله اساتید دانشگاه و افرادی که عملا سهم زیادی در نخبه پروری دارند به علت برخی برخوردها در حال مهاجرت از ایران هستند. امروز با افزایش مهاجرت در این زمینه روبهرو هستیم به طوری که استاد یک ترم به مرخصی میرود اما دیگر تمایلی ندارد که به دانشگاه برگردد و در نهایت مشاهده میشود که فلان استاد مطرح علمی از ایران مهاجرت کرده است. مهاجرت پزشکان واساتید پزشکی و برخی استان دانشگاه در گزارشهای رسمی مرکز پژوهشها وجود دارد این گزارشها نگران کننده است. شاید علت این مورد را بتوان در موج سوم مهاجرت جست وجو کرد. به علت اینکه شرایط نامطمئن در کشور در عرصه اقتصاد حتی بر ای افرادی که توانایی فعالیت اقتصادی را دارند، شاهد مهاجرت از کشور هستیم.
امروز یک فعال اقتصادی که می تواند در ایران به خوبی هم فعالیت کند چون احساس می کند در کشور دیگری با شرایط بهتری می تواند فعالیت کند؛ قصد مهاجرت را در ذهن خود میپروراند. علت نیز در آن است که روند اقتصادی کشور در یکی دو دهه گذشته روندی نامناسبی است و میزان تورم و بحران اشتغال و افزایش هزینههای زندگی موجب شده در سطوح مختلف شاهد مهاجرت باشیم. در گذشته برای کار مهاجرت می شد امروز مهاجرت به مهاجرت افراد کارآمد یعنی تکنسینها و پرستارها و... کشیده شده است.
گزارش نشان میدهد که ارقام جدی و نگران کنندهای تحت عنوان مهاجرت در حال خروج از کشور است و مهاجرت در مفهوم کلی و متداول آن دیگر در ایران حاکم نیست بلکه سطوح نگران کننده و جدیدی از مهاجرت در ایران در حال شکل گیری است و باید از عبارت فرار نیروهای انسانی متخصص استفاده کرد. یعنی فردی مهاجر در همه کشورها ارتباطات جدی با کشور خود فراهم می کند و ارزش افزوده علمی و اقتصادی را به کشور خود بازمی گرداند اما در پدیده فرار به نوعی با قهر روبهرو میشویم و زمانی که سرمایهها از ایران میرود دیگر فرصت بازگشتن پیدا نمی کنند.
مشکل بیکاری افراد دارای تحصیلات دو برابر افراد فاقد تحصیلات است. بخش قابل توجهی از فارغ التحصیلان ایران جذب رشته ای که در آن تحصیل کردهاند نمی شوند. از سوی دیگر کشورهای پیشرفته برای اینکه اقتصاد خود را دانش بنیان کنند و با توجه به نیازهای بسیار فراوان خود فرصت جذب افراد توانمند علمی خصوصا ایرانیها را برای خود فراهم میکنند
کشورمان البته در مهاجرت پذیری به علت ثبات و امنیتی که دارد یکی از کشورهای مهاجرت پذیر جهان است. امروز حتی در شهرکهای صنعتی مهاجرانی را مشاهده می کنیم که عملا بخشی از صنعت را در دست گرفتهاند این مورد میتواند به چالشی برای کشور تبدیل شود؟
مهاجران به ایران نیز از پدیده کلی مهاجرت تبعیت میکنند و چون کشورهای آنها کم برخوردارتر از ایران است و آداب و رسوم و بعضا زبان ایران را میدانند تمایل دارند در کشور ما ساکن شوند. مساله آمدن نیروی کار خارجی تهدید نیست و یک فرصت برای کشورهایی است که دارای اقتصاد دانش بنیان هستند. در اروپا و آمریکا به شدت از ورود نیروهای توانمند استفاده می کنند و مورد استقبال قرار میگیرد چون زمانی اقتصاد دانش بنیان باشد طبیعتا علاوه بر اینکه می تواند نیروی کار خود را جذب کند نیازمند آن است که نیروی کار توانمند خارجی هم استفاده کند.
این مورد برای کشورهای توسعه یافته فرصت است چون نیروهای کار آموزش دیده را به کار می گیرند و از ظرفیتهای آن استفاده میکنند اما در ایران اقتصاد پویا نیست و بخش زیادی از آیتمها اقتصادی ایران دانش بنیان نیست در نتیجه مهاجرت مهاجران به ایران میتواند تهدیدزا باشد. زمانی که با نوعی ناامنی اقتصادی روبهرو هستیم و نیروهای کار نامتجانس هم که با محرومیتهایی روبهرو هستند؛ میتوانند نگرانیهایی را ایجاد کنند.
اساسا مهاجرت نیروی توانمند به هر کشوری فرصت است اما نیروهای کار مهاجر به ایران توانمند نیستند و میتوانند زمینههای اشتغال در عرصههای مختلف را هم به خود اختصاص دهند. باید بتوان از فرصت مهاجرت نخبگان استفاده کرد به شرط اینکه نخبه باشند. کشوری مانند آلمان زمینههای جذب نیروهای کار نخبه را فراهم آورده تا بتواتند در 20 سال آینده جمعیت خود را یک و نیم برابر کند اما این جمعیت در داخل افزایش نمییابد در نتیجه چارهای ندارد جز اینکه مهاجر بپذیرد. آنها قصد دارند 40 میلیون انسان را جذب کشور خود کنند اما این 40 میلیون کاملا به صورت هدفمند جذب میشوند.
در برخی از رشتهها عملا تمایلی برای تحصیل وجود ندارد. مثلا شنیده شده در سالهایی کسی تمال نداشته در رشته تخصصی قلب کودک تحصیل کند از سوی دیگر موج مهاجرت پزشکان را هم شاهدیم آیا ممکن است روزی مانند ایران دوران پهلوی مجبور به واردات پزشک باشیم؟
اینکه کشوری از مشاوران توانمند را در عرصههای مختلف استفاده کند منفی نیست شاید یکی از دلایلی که اقتصاد ما با مشکلاتی روبهروست آن باشد که همانند والیبال از مربیان خوب بینالمللی استفاده نکردیم. در اقتصاد هم می توان از تجربه مشاوران اقتصادی موفق خارجی استفاده کرد. نکته مهم آن است که اگر برنامه روشن اقتصادی مبتنی بر اقتصاد دانش بنیان و امید به آینده نباشد؛ با تهی شدن سرمایه های مهم روبرو میشویم بزرگترین سرمایه نه فولاد، نه دلار، نه نفت و نه پتروشیمی است. مهمترین سرمایه در همه جای دنیا نیروی انسانی است. با توجه به اینکه نرخ رشد زاد ولد در ایران پایین آمده خروج سرمایهها و هر کدام از آنها جبران ناپذیر است. ایران کشور بزرگی است. بنابراین این کشور با این وسعت با این جمعیت و با این همه منابع و نیروی انسانی متخصص نیازمند توسعه پایدار است.
ارسال نظر