نگاهی به کتاب «وراجی روی نیل»
وراجی درباره گفتمانهای فکری در ادبیات داستانی
برخی از کتابها هرگز تاریخ مصرفی ندارند از این رو که روایت بر بنیان مفاهمهای ازلی-ابدی بر سر برخی مولفههای اصلی حیات اندیشگی انسان بنا نهاده شده است، این مولفهها که اغلب در گفتمان اخلاقیات میگنجند همواره و در هر دورهای محل بحث و مناقشه بودهاند و این مناقشه هیچگاه اهمیت و محوریت خود را در فلسفه و تاریخ و ادبیات از دست نداده است.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، نسیم خلیلی، نویسنده و پژوهشگر نوشت: «وراجی روی نیل» به قلم نویسنده شهیر مصری، نجیب محفوظ، و برنده جایزه نوبل ادبیات سال هزار و نهصد و هشتاد و هشت، یکی از همین کتابهاست. کتاب، روایتی از روزمرگی و گفت وگوهای روشنفکری نسلی از جوانان متفکر مصری است سوار بر یک شناور قدیمی که بر ساحل نیل پهلو گرفته است و عمو عبده که نماد نسل سنتی پیشین است، متولی این شناور است، نقشی و کسوتی سمبلیک، مفهومی و معنامند.
عمو عبده در ظاهر قلیان چاق میکند، چای و نوشیدنی میآورد، اتاق را پس از شبنشینی روشنفکران پرحرف و اغلب نشئه از مواد مخدر، میروبد اما نقش او فقط همین نیست، گویی در یک نقشه فکری از پیش نوشته شده، او تعمدا از سوی نویسنده به قصه فرا خوانده شده تا از این رهگذر موقعیتی چالشبرانگیز آفریده شود؛ چالش میان دانش و جهانبینی نسل نسبتا نوظهوری که با فهم و ادراک به سمت پوچی و انزوا و اندوه میرود، در برابر دانش و جهانبینی نسلی که هنوز هم به شکوه خلقت و خدا و عبادت و اعجاز ایمان معتقد است و به گاه لغزش بر این دیوارها تکیه میزند، موضوع بنیادین و تکرارشوندهای در همه جوامع در حال گذار میان سطوحی از مردمانش؛ و از همین روست که گاهی عمو عبده به صحنه میآید و وسط آشفتگی و پوچاندیشی آدمهای روشنفکرنمای رها بر شناور، از این دیوارهای محکمی سخن به میان میآورد که در جایگاه یک آدم سنتی بر استحکام و بلندایش تکیه زده است و این رمز بقای اوست.
دیوارهایی که از ایمان، تقوا، نماز صبح، سادگی، امیدواری، تابآوری و چیزهایی از این دست ساخته شده و بالا رفته است، مولفههایی که در معرفتشناسی نومیدانه و پوچگرایانه شاعران و روزنامهنگاران مست و آزاد و منتقد روی شناور نمیگنجد و نویسنده با نگاهی جامعهشناسانه بستری در داستان میسازد تا نشان دهد که نقد این جوانان روشنفکر بر این مولفهها تا چه اندازه زاییده موقعیت ایدئولوژیک این مولفههاست در واقع آنها این امور را نقد میکنند چون جامعه بر این مولفهها، اخلاق و ایمان و تقوا، بیش از اندازه تکیه زده و بهره برده است. هرچند که نجیب محفوظ در عین این بسترسازی هوشمندانه، در قصه خویش نشان میدهد که همین آدمهایی که در لحظه زندگی میکنند و تقیدات اخلاقی را نمیپذیرند و میخواهند شادمان بزیند و رنج روزگار را فقط در مقالهها و نقشهای سینماییشان بازتاب بدهند، در نهایت و در اوج به سخره گرفتن جهان، چگونه خود دچار سقوط میشوند.
خواندن این روایت که مبنایش مکالمات میان آدمهاست درباره جهان، سیاست، انسان، مصر، رنج، اخلاق، زن، عشق و مولفههایی از این دست، فرساینده است از این رو که قلم نجیب محفوظ اساسا قلمی راوی فلسفه، اندیشیدن، انسانشناسی و تاریخ است و نه قلمی متکی بر قصهگویی و ماجراجویی اما یک ویژگی خوبی که باعث میشود در روایت «وراجی روی نیل» غرق بشوی، صبغه شرقی نهفته در همین مکالمات است، اشاراتی به آن چیزهایی که من و مای مخاطب ایرانی- شرقی، از یک سو در جایگاه یک انسان شورشگر علیه ساختارهای کهن جامعه در حال گذار و از دیگر سو، در جایگاه یک شرقی پا در سنت فرورفته، به خوبی فهم و ادراکش میکنیم و همین ویژگی است که خواندن کتاب را آسان و دلانگیز میکند تو گویی در این روایت در حال بازخوانی جامعه و تاریخ زیسته خود هم هستی با کمی اختلاف و بالا و پایین. «وراجی روی نیل» را رضا عامری ترجمه کرده و نشر افراز در سال هزار و سیصد و نود و دو آن را منتشر کرده و از آن تاریخ تا به امروز چاپها و ترجمههای دیگری هم از آن به بازار کتاب آمده است.
ارسال نظر