مهدی مطهرنیا در گفت وگو با «آرمان ملی»:
اصلاح طلبان نه در پایین جایی دارند نه به بالا راهی | آینده برای مردم به یک دغدغه تبدیل شده است
آینده ایران به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟ این سوال امروز به یک دغدغه مهم در جامعه ایران تبدیل شده است. اینکه مشکلات اقتصادی و چالشهای بینالمللی مرتفع خواهد شد و یا تشدید خواهد شد و یا اینکه خواستهها و مطالبات مردم پاسخ داده خواهد شد و میزان نارضایتیها کاهش پیدا خواهد کرد؟«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و تحلیل گر سیاسی گفت گو کرده است.
به گزارش آرمان ملی آنلاین مطهرنیا معتقد است:« اخبار منتشره از محافل گوناگون خبری و همچنین توجه به شبکههای گوناگون اجتماعی، همراه با شنیدن گفت و گوها و مجادلات سیاسی در گروههای گوناگون و در شبکههای مختلف اجتماعی بیان کننده این معناست که مسأله حمکرانی سیاسی در ایران فردا بخواهیم یا نخواهیم؛ درست یا نادرست وجود داشته و قابل ردگیری است. به عبارت فلسفی آن امری موجود است و نمیتوان وجود آن در عالم واقعیت را نادیده انگاشت. بازنگری در شیوههای حکمرانی در دنیای پرشتاب امروز دیگر امری به نسبت پویاست. نمیتوان به عنوان امری ایستا به نظامهای حکومتی در حال و بیش از حال، در آینده زمان نگریست. در آینده بیش از امروز نمیتوان استدلال آورد که در جهت ایجاد ثبات معنادار و قابل تعریف یک کشور باید آینده خویش را در بستر یک سیستم بدون انجام اصلاح مناسب با «دگرشهای درونی» و متناسب با «گشتاورهای بیرونی» تعریف کند. تغییرات را نبیند و یا نپذیرد. خود را بازتعریف نکند. ». در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
سوال مهمی که پس از اتفاقات یک سال گذشته در ایران رخ داده وجود دارد ترسیم چشم انداز آینده است. شما با توجه به چشم انداز موجود چه چشم اندازی برای آینده جامعه ایران متصور هستید؟
اخبار منتشره از محافل گوناگون خبری و همچنین توجه به شبکههای گوناگون اجتماعی، همراه با شنیدن گفت و گوها و مجادلات سیاسی در گروههای گوناگون و در شبکههای مختلف اجتماعی بیان کننده این معناست که مسأله حمکرانی سیاسی سیاسی در ایران فردا بخواهیم یا نخواهیم؛ درست یا نادرست وجود داشته و قابل ردگیری است. به عبارت فلسفی آن امری موجود است و نمیتوان وجود آن در عالم واقعیت را نادیده انگاشت. بازنگری در شیوههای حکمرانی در دنیای پرشتاب امروز دیگر امری به نسبت پویاست. نمیتوان به عنوان امری ایستا به نظامهای حکومتی در حال و بیش از حال، در آینده زمان نگریست.
در آینده بیش از امروز نمیتوان استدلال آورد که در جهت ایجاد ثبات معنادار و قابل تعریف یک کشور باید آینده خویش را در بستر یک سیستم بدون انجام اصلاح مناسب با «دگرشهای درونی» و متناسب با «گشتاورهای بیرونی» تعریف کند. تغییرات را نبیند و یا نپذیرد. خود را بازتعریف نکند. جدای از این امر ماهوی و واقعیت گریزناپذیر از منظر روایتهای تاریخی درون حکومتی و برون حکومتی نیز بازنگری در قانون اساسی و نظام حکمرانی مورد پروا بوده است. سخنان رهبری در باب بازنگری ساختاری حکومت و تبدیل احتمالی آن از نظام موجود به نظام پارلمانی نیز در حافظه نزدیک زمانی ما قابل ردیابی است. در ضمن آن که امام(ره) در ایران نیز جملهای نزدیک به این منطق را بیان نمودند که در پنجاه سال پیش مردم رای دادند و این نظام(پادشاهی) را خواستند. گیرم این خواسته درست باشد اما اکنون نسلی دیگر است و خواهان تغییر آن است.
نسل جدید به معنای واقعی به دنبال تغییر در چه مسائلی است؟
در شرایط کنونی بیش و پیش از هر چیز در محافل گوناگون سیاسی از جمعیتها و جماعتها تا گستره پرپهنای شبکههای گوناگون مجازی شاهد صحبتهای بسیار و حتی مجادلات فراوان در ارتباط با آینده سیستم سیاسی در ایران فردا هستیم.اصطکاک میان گروههای فکری و سیاسی نمایانگر آن است که پژواک این موضوع در میان محافل گوناگون سیاسی منجر به تبدیل آن به یکی از مهمترین مباحث در گستره ادبیات سیاسی ایران امروز شده است.در چنین شرایطی ناامیدی نسبت به مدیریت وضع موجود در میان مردم از پیش چهره آراسته است. طرح این موضوع در درون جامعه بزرگ ایرانیان به منتقدان و مخالفان موجود محدود نمیشود؛ بلکه بازنگری در ساختار و اجزای آن در سطوح گوناگون قابل ردیابی است.
پژواک موضوع در صحن عمومی از جدی بودن این مباحث نسبت به گذشته در میان جامعه بزرگ ایرانیان نشان دارد. اما، این تلاشها چندان مورد عنایت نبودند. این در حالی است که در وضعیت کنونی به نظر میرسد این مهم بیش از گذشته و بسیار جدی تر به میان آمده است.اشتباه استراتژیک سیاسی با محوریت یکدست کردن جامعه حاکمیتی به گونهای که تمام قوا و زیرسیستمهای آنها یکدست با گفتمان انقلابی مرکزیت حاکمیتی باشد، بر این سرعت افزود. شتاب حاصل از این معنا دو پژواک را در سطح تحلیل کلان حاصل کرد. یک: مورد انتقاد و بعضا هجمه قرار دادن حاکمیت به جای دولت و قوه مجریه و دوم تبدیل شعارها و مخالفتهای معیشتی اقتصادی به شعارهای اجتماعی و سیاسی.
آیا در طول این مدت واکنش مناسبی در مقابل مطالبات معطوف به اصلاح نشان داده شده است؟
نظامهای سیاسی باید پاسخگوی نیازهای اکنون مردم و خواستههای فردای جامعه هدف خود باشند. اگر نظام های سیاسی نتوانند نیازهای امروز را که متوجه گذران زندگی در بافت موقعیتی مناسب برای مردمانشان باشد، فراهم کنند نارضایتی افزایش می یابد. این نیازها صرفا اقتصادی هم نیستند و مجموعه وسیع و پیچیده از نیازها را شامل میشوند که آشکارترین آن ها نیازهای اقتصادی و معیشتی است. در همین حال خواستههای فردای مردم نیز وجود دارد و موجودیت عینی مییابد.
به این معنا که با در نظرداشتن وظیفه ذاتی حکومت برای بهبود و توسعه سطح زندگی مردمان جامعه از دولتهای مدرن توسعه پرشتاب به سوی وضعیت مطلوب و چشم انداز روشنی را خواستار هستند که مسئولان وعده رسیدن به آنها را برای به دست گرفتن قدرت و حفظ آن مطرح کردهاند.این موضوع زمانی از شتاب بیشتر برخوردار میشود که بدانیم در دورهای از تطبیقگرایی جدید قرار گرفته ایم که من آن را «نوتطبیق گرایی» نامیدهام. نوتطبیق گرایی ما را نه تنها با بیگانگان در حال حاضر که با گذشته بیگانگان در مقام تطبیق با گذشته و حال ما، و همچنین تطبیق گذشته زمان ما با امروز زمان قرار میدهد.
مثلا ایران امروز را با نیم قرن پیش کره جنوبی و همچنین پنجاه سال پیش ایران همزمان تطبیق می دهند. اکنون ایران را نیز با پنجاه سال پیش از امروز به مقایسه می نشینند و سیر تحولات و پیشرفت های ایران در این پنجاه سال را با تحولات و پیشرفت های کره جنوبی یا امارات متحده عربی و .. مقایسه می نماید. ظهور فناوریهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی در سرعت بخشیدن به این فرایند کمک میکنند. به نظر میرسد مردم ایران از بحران «رهایی از اکنونزدگی» کاملا عبور و با ورود به دوره جدید در حال گذاشتن نقطه پایان به «بحران عبور از اصلاحات» هستند. این معنا بازگشت به اصلاحات و بهره برداری از آن را سخت می کند.
نقطه پایان گذاشتن بر عبور از اصلاحات جامعه را به سمت تغییرات دفعی سوق نمی دهد؟
نظام سیاسی در پرتو یکدستی حاکمیتی و استقرار گفتمان انقلابی نمی خواهد و گاه نمی تواند به اصلاحات تن دهد یا به اصلاح طلبان برای مدیریت وضع موجود اعتماد نماید. اصلاح طلبان نیز در این مسیر دچار لغزشهای ماهوی و در حال بازی بر سطح واقعیتهای لغزندهای هستند که نمی توانند از یک سوی در نیروهای خواهان تحولات بزرگ جای گیرند و از سویی دیگر به تغییرات کوچک و محدود بسنده نمایند. نه پائین جایی دارند و نه به بالا راهی دارند.از سویی نمی توانند با عنوان اصلاح طلبی و در درون گفتمان حاصل از آن در کنار نیروهای اجتماعی خواهان تحولات بزرگ بنشینند و از سویی نمی توانند در میان هیأت حاکمه و هسته سخت قدرت جایی برای ایجاد اصلاحات قابل قبول هواداران در حال ریزش خود فراهم سازند.
اصلاحات در هیات حاکمه مسدود شده است و در میان مردم دیگر قابل پذیرش همگانی و هواداری مثبت حداقل به اندازه گذشته مطلوب خود نیست. ایران امروز با توجه به آن چه در همگرایی شدید برای تحت فشار قرار دادن ایران در مجامع بین المللی در معرض «دیده بانی جهانی» قرار گرفته است و در آینده نزدیک این دیده بانی و اثرات آن بیشتر خودنمایی خواهد کرد.این می تواند مقدمه ای برای تحت فشار قراردادن فیزیکی ایران و انتقال پرونده از بخشهای سیاسی و بینالمللی به حوزه نظامی و منطقهای برای افزایش سطح برخورد فیزیکی با تهران باشد.
فضای بینالمللی به چه میزان بر تغییرات احتمالی در ایران تأثیرگذار است؟
به نظر می رسد که آینده چالشها در سطوح مختلف پیشرانها و پیشرانههای موجود در آنها مدل تغییرات ناشی از ضعف درونی و فشار بیرونی را در آینده پژوهی موضوع برجسته می کند. رویکردهای موجود نشان دهنده تمایلات شدید به گسترش ضعف درونی و حمایت از بیرون در چارچوب گسترده تر تحریم های اقتصادی و زمینه پروری و زمینه سازی برای انجام عملیات نظامی از «امکان به سمت احتمال و انجام» است. روی کار آمدن دستراستی ترین کابینه در اسرائیل در نیم قرن اخیر و احتمال رقابتی شدن مجدد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بین دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به گونه ای که مسایل سیاست خارجی را به امری بس موثر در نتیجه انتخابات تبدیل کند نیز میتواند بر الگوی پیش رو اثر گذارد.
این معنا پس از نتیجه انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است. گروهی رقابتی بودن انتخابات آمریکا را برای جمهوری اسلامی ایران شایسته میبینند . چرا که میاندیشند درگیریهای جناحی بین دو حزب اصلی آمریکا آنها را از موضوع ایران دور میکند . این در حالی است که در بافت موقعیتی رقابتی در انتخابات آمریکا با توجه به اهمیت مسایل داخلی و هم وزنی دو حزب در این مسایل با یکدیگر در وزن کشی انتخاباتی است که عرصه سیاست خارجی و ایجاد یک مقوله صناعی در آستانه انتخابات را برای جلب آرا مورد عنایت بیشتر قرار میدهد.از منظر منطقهای نیز ایران در چارچوب فشار منطقهای از نظر اقتصادی ، سیاسی قرار دارد. کشورهای رقیب چون عربستان، ترکیه، امارات متحده عربی و رژیم اسرائیل به نمایش قدرت روبه افزایش خود پرداختهاند. در چارچوب نوتطبیق گرایی پیش گفته می توان گفت اکنون این موارد منطقه ای افزوننده به شتاب فشارهای بینالمللی موجب شده است تا زمینه های مطرح شدن بافتهای موضوعی گوناگون به ویژه اصلاح در ایران را آشکارتر به صحن عمومی اجتماع آورد.
ارسال نظر