سحر قدیمی در گفتوگو با «آرمان ملی»:
آفرینش ادبی هرگز نباید متوقف شود
آرمان ملی- بیتا ناصر: سحر قدیمی، مترجم گزیدهکاری است که معتقد است نویسنده، مترجم، مولف، روزنامهنگار و اساسا هنرمندان در شریط سخت و پرتنش اجتماعی باید به فعالیتهایشان ادامه دهند. میگوید: «اتفاقا در شرایط سخت و پرتنش اجتماعی، نویسنده، مترجم، مولف،روزنامهنگار، اساسا هنرمند، کار بسیار دشواری را پیشرو دارد؛ چرا که باید به فعالیتهایش ادامه دهد.» او ترجمههای ادبی متعددی همچون «همسری در طبقه بالا»، «همسر دوستداشتنی من»، «فهرست مهمانان»، «نگویید چیزی نداریم»، «راز مومیایی نجواگر»، «آلفرد هیچکاک و سه کارآگاه»، «جسدی در پارکینگ»، «در جستجوی تیرانداز»، «ندای وظیفه»، «خواهر جنجالآفرین» و «مرگ یک پیامآور» را در پرونده کاریاش دارد و انتشار ترجمه رمان «سنگ، کاغذ، قیچی» در سال جاری، بهانهای شد تا گپ و گفتی با این مترجم داشته باشیم.
کتاب «سنگ، کاغذ، قیچی» نوشته آلیس فینی، آخرین کتابی است که در ماههای گذشته با ترجمه شما به چاپ رسیده که با توجه به تجدیدچاپ شدن آن میتوان گفت که با استقبال خوبی مواجه شده است.
بله. تا جایی که اطلاع دارم به چاپ هشتم رسیده است.
کمی برای مخاطبان این مصاحبه، از موضوع و درونمایه کتاب بگویید.
داستان در برف، سرما و محیطی کاملا کوهستانی اتفاق میافتد. موضوع داستان، درباره زوجی است که در زندگی زناشویی، مشکلات بسیاری دارند و دنبال راهی برای نجات زندگیشان هستند. این زوج به کلیسای قدیمی در مرز اسکاتلند سفر میکنند که شکل هتل پیدا کرده تا در آنجا، دور از هیاهوی شهر و در دل طبیعت بتوانند راهحلی برای زندگیشان پیدا کنند. داستان از سه زاویه دید مختلف روایت میشود و به این صورت خواننده کمکم متوجه میشود که در گذشته چه اتفاقهایی میان آنها رخ داده و به این ترتیب رازهایی کشف میشود. این کلیت داستان است و به نظرم اگر بیشتر از این توضیح دهم داستان لو میرود.
همانطور که اشاره شد در این رمان، از آلیس فینی داستانی وهمآلود، معمایی و هیجانانگیزش را در کلیسای کوچک قدیمی در ارتفاعات اسکاتلند روایت میکند و از سوی دیگر، یکی از المانهای نگارش داستانهای ژانر گوتیک، معمایی و وهمآلود، استفاده از تصویرپردازی و صحنهسازی است. از این منظر فینی چگونه از فضاسازی برای خلق داستانی هیجانانگیز و معمایی بهره برده است؟
در واقع عنصر اصلی همان فضا و محیطی است که به روند قصه کمک میکند و همانطور که گفتید میتواند داستانی گوتیک تلقی شود و صرفا یک تریلر معمولی نباشد. در واقع فضای وهمآلودِ برفی، به تنشهایی که به وجود میآید و اتفاقهایی که رخ میدهد که در نهایت رابطهشان با جهان قطع میشود، کمک میکند. این زوج در این مکان گیر میافتند و حالا ناچارند که بسیار دقیقتر به زندگیشان، سوءظن و تردیدی که نسبت به طرف مقابل دارند، نگاه کنند؛ سوءظن و تردیدی که مدام تشدید میشود. به اضافه آن عامل خارجی هم در داستان وجود دارد که غریبه یا غریبههایی هستند که نمیدانیم چه نقشی در داستان دارند و انگار مدام کارشکنی میکنند تا در این کلیسا اتفاقهایی رخ دهد که تنش میان این زن و شوهر را بیشتر کند. بنابراین خانم آلیس فینی هم در این کتاب و هم در دیگر آثارش از فضا در جهت پیشبرد داستان و قصهپردازی به بهترین شکل استفاده میکند.
نویسنده مخاطبانش را در جریان زندگی، رابطه، ازدواج و در نهایت مسیری که آدام و آملیا را از یکدیگر دور کرده است، قرار میدهد و نشان میدهد که چگونه رازها، نارضایتی و سکوت در این رابطه رشد میکند. فینی تا چه میزان از ابعاد روانشناختی به شخصیتهای داستان نزدیک شده است؟
علاوه بر اینکه میتوان کتاب «سنگ، کاغذ، قیچی» را در دسته داستانهای گوتیک، معمایی و رازآلود جا داد، این اثر میتواند تریلری روانشناختی باشد که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به این خاطر که مخاطب هم از خلال نامهها و هم از میان اتفاقهایی که رخ میدهد، روی رفتار آدمها متمرکز میشود. جزییات کاملا شرح داده میشود؛ چراکه نویسنده این توانایی را دارد که با تکیه بر جزییاتِ رفتاری شخصیتها ما را به سمت تریلرهای روانشناختی ببرد. درست است که به نوعی با روح و روان خواننده بازی میکند -به این خاطر که هیچکدام از چیزهایی که ما از ابتدای داستان فکر میکنیم واقعیت ندارد و در انتهای داستان درمییابیم که ماجرا چیست- ولی نویسنده در راستای همین که شخصیتها را بهتر بشناسیم، در زندگی گذشته خصوصا کودکی شخصیتها دقیق میشود. برای مثال چهرهپریشی یا چهرهکوریِ یکی از شخصیتهای اصلی داستان به شناخت شخصیتش کمک میکند. در مجموع تمام آنچه گفته میشود، چه در خلال نامهها و چه تردیدهایی که این زن و شوهر نسبت به یکدیگر دارند، در جهت شناساندن شخصیتها به مخاطبانش است.
با توجه به بیاعتمادی در داستان که حتی اسم کتاب نیز از این فضا حکایت دارد و سوالهای پیدرپی که هر پاسخ همچون تکههای پازل عمل میکنند، فینی از چه کارکردهایی روایی برای ایجاد تعلیق در داستان بهره برده است؟
هرطور که حساب کنیم کتاب «سنگ، کاغذ، قیچی» یک تریلر محسوب میشود. اولین خصوصیت تریلر، ریتم تند و پرتعلیق آن است و خانم فینی از این مساله به درستی استفاده میکند. او خواننده را با نامهها، حتی با دروغ و فریبی که پیش میرود، وارد فضای داستان میکند و در راستای همین تردیدها و سوءظنهایی که آدمهای داستان نسبت به همدیگر دارند، فضای برفی و وهمآلودش را توصیف میکند. همه اینها در راستای ایجاد تعلیق است و این مساله عامل اصلی داستانهای تریلر است. این ریتم تند و پرشتاب ما را با خود همراه میکند تا کتاب را کنار نگذاریم که در این مساله شکی نیست؛ چراکه این اثر به قدری پر از تعلیق است که نمیتوان کتاب را زمین گذاشت. در واقع خصوصیت اصلی تریلرها همین است که مدام در قصه گره میافتد و ما چیزی نمیدانیم، فکر میکنیم که بسیار با جزییات شخصیتها و دیدی که نسبت به همدیگر دارند، آشنا میشویم اما تا پایان داستان این اتفاق میافتد. در بعضی از تریلرها مخاطب زودتر ماجرا را میفهمد و یا ریتم داستان ابتدا کُند است و در ادامه شتاب میگیرد اما خوبیِ کار خانم فینی -بهویژه در این اثر- آن است که با تلفیق ژانرها (با تلفیق چند گونه و
زیرگونه) همچون گوتیک، عاشقانه، معمایی و ... میتواند تعلیق را حفظ کند. و در واقع همه اینها در جهت ایجاد تعلیق است تا خواننده را تا آخر داستان با خود همراه کند.
تا چه میزان میتوان رد و نشان تجربههای ۱۵ ساله آلیس فینی را به عنوان خبرنگار در آثار او دید؟
کاملا رد و نشان تجربههای او به عنوان یک روزنامهنگار در آثار او مشهود است. خانم فینی در تمام این سالها تجربیات بسیاری به دست آورده است، چه در بخش فیلمنامه و سریال و داستان که بخش عمدهای از فعالیتهای ایشان همواره در این حوزه بوده است و چه در روزنامهنگاری. او به جزییات و شخصیتپردازی توجه بسیاری دارد، آدمهای قصهاش را خوب میشناسد و قصهپرداز بسیار بسیار خوبی است که تمام این موارد از تجربیات او به عنوان یک روزنامهنگار میآید. ما این مساله را در آثار بسیاری از نویسندگانی که تجربه روزنامهنگاری دارند میبینیم. در آثار این نویسندگان نوع داستان، چارچوب داستان، شخصیتپردازی، توجه به جزییات روحی و روانی شخصیتها، محیط اطراف و تاکید و توجه به جزییات از حرفه روزنامهنگاری ناشی میشود که در بطن کار و در واقع بطن قصه جریان دارد.
با توجه به قرار گرفتن کتاب «سنگ، کاغذ، قیچی» در لیست پرفروشهای نیویورک تایمز و ساندیتایمز، ترجمه کتاب به بیش از ۲۵ زبان، انتخاب اثر برای اقتباس تلویزیونی و همچنین استقبال خوانندگان فارسیزبان از ترجمه آن، از ویژگیها، شاخصههای زبان روایی و طرز نگاه فینی به سوژههایش بگویید.
همانطور که اشاره شد خانم فینی پیش از همهچیز قصهپرداز بسیار خوبی است، در واقع چارچوب داستان را به خوبی میشناسد. عامل دیگری که داستانهای او را بسیار جذاب میکند این است که داستانهای او پر از هجو، زواید، گفتوگوهای بیهوده و توصیفات بسیار نیست. بنابراین جزییاتی که به میان میآورد کاملا در خدمت تعلیق داستان است و چیز اضافهای نمیگوید، در نتیجه موجز بودن یکی از شاخصههای آثار خانم فینی است. همچنین نو بودن یکی دیگر از مشخصههای اوست. در چندکاری که از ایشان خواندم هرکدام چیز جدیدی دارد، در واقع تنوع در آثار ایشان مشهود است و خیلی کم به سمت تکرار میرود. و از همه مهمتر به عنوان یک نویسنده آثار معمایی و رازآلود تعلیق را به خوبی میشناسد. او این توانایی را دارد که خواننده را تا پایان میخکوب کند که خواننده کتاب را رها نکند. بنابراین موجز بودن آثار، قصهپردازی خوب، توجه به جزییات و توجه به تعلیق از ویژگیها و مشخصههای آثار خانم فینی است.
مراحل انتخاب، ترجمه و انتشار کتاب «سنگ، کاغذ، قیچی» به چه صورت بود؟
به خاطر علاقه شخصیام به ژانر تریلر و جنایت، همواره آثار این حوزه در جهان را دنبال میکنم و اصلا به پرفروش بودن و یا نبودن آن کاری ندارم، اثر باید ویژگیای داشته باشد که من ابتدا به عنوان یک خواننده و نه مترجم، کار را دوست داشته باشم و با آن ارتباط برقرار کنم و قصه مرا با خود ببرد. میدانید که در آثار پرفروش حرف اول را قصه میزند و شاخصههای ادبی و هنری یکمقدار کنار زده میشود و اصل کار همان قصه و تعلیق خوب است. با توجه به اینکه خانم فینی را میشناختم و منتظر انتشار این اثر بودم، مدت کمی پس از چاپ کتاب به زبان اصلی - فکر میکنم شهریور سال گذشته بود- که کتاب را خواندم و خیلی سریع تصمیم به ترجمه آن گرفتم. و البته نشر نون که ناشر این کتاب است، خیلی حرفهای عمل کردند و کار سریع منتشر شد. این کتاب برای ترجمه به من معرفی نشد، در واقع همیشه خودم کتابها را برای ترجمه انتخاب میکنم و اینطور نیست که کتاب را به صورت سفارشی یا انتخاب ناشر ترجمه کنم.
با توجه به شرایطی که امروز جامعه ما در حال تجربه کردن آن است، به نظر شما کنش یا واکنش یک نویسنده، مترجم و... در تعامل با جامعه و دغدغههای اجتماعی مردم چگونه تعریف میشود؟
من معتقدم که کتاب و کتابخوانی موضوعی کاملا مستقل است و ما نباید مدام این مساله را وارد شرایط و تنشهای اجتماعی روز کنیم. هر اتفاقی که قرار است در هر جامعهای رخ دهد، اول از همه به مخاطب -مخاطب آگاه- برمیگردد. قرار نیست که یکباره ذهنهایمان باز شود؛ بنابراین مخاطب باید آگاهی را از یکجایی به دست بیاورد. اتفاقا در شرایط سخت و پرتنش اجتماعی، نویسنده، مترجم، مولف،روزنامهنگار، اساسا هنرمند، کار بسیار دشواری را پیشرو دارد؛ چراکه باید به فعالیتهایش ادامه دهد. اینطور نیست که کار را کنار بگذاریم برای اینکه مخاطب به خاطر شرایط اجتماعی مایل نیست برخی از آثار را بخواند. در واقع این مساله ربطی به رسالت و تعهد حرفهای که ما داریم، ندارد. به اعتقاد من در جوامعی مثل جامعه ایران، کار فرهنگی کردن در هر رشتهای، یک کنش است که خیلی مواقع میتواند اجتماعی و حتی سیاسی باشد. البته مخاطب هم این نیاز را احساس خواهد کرد. نمیشود بگوییم که حالا باید بخش فرهنگی و اجتماعی را با توجه به مسائل اجتماعی تعطیل کنیم؛ چون جامعه ملتهب است و یا پذیرای کتاب نیست، و یا دنبال این چیزها نمیرود. جامعه به هر جایی که برسد، مدیون
تلاشهاییست که فعالان بخش فرهنگی و یا اجتماعی سالهای سال داشتهاند تا جامعه یک پله و یا یک قدم جلوتر بگذارد. اینطور نیست که به یکباره موهبتی به مردم ارزانی شود. این آگاهی است که یک جایی به فعالیت اجتماعی منجر میشود. بنابراین معتقدم که کار فرهنگی، نشر کتاب، ترجمه، تالیف، نوشتن، ساختن و در واقع آفریدن؛ هرگز نباید متوقف شود؛ بلکه باید با توجه به شرایط اجتماعی ادامه داشته باشد.
در پایان، خبر تازهای هم برای مخاطبانتان دارید؟
بله. فکر میکنم تا یکماه آینده ترجمه کتاب «سوسویی در تاریکی» از من و به همت نشر نون منتشر خواهد شد که یکی از تریلرهای خوب سال گذشته(2022) بود که انتشار آن سروصدا کرد. حقوق سینمایی این اثر خریداری شد و قرار است سریالی با اقتباس از آن ساخته شود. این کتاب یک تریلر روانشناختی بسیاری قوی است و یکی از بهترین کارهای جنایی است که من در طول این سالها خواندهام
ارسال نظر