«آذر به جان» و عنصر تشابه ترس
«آذر به جان» داستان زن است و نويسنده آن را به (زن، ميراثدار غم مادر) تقديم کرده. او که براي هر داستان شيوه روايي متفاوتي را انتخاب کرده ساختار «آذر به جان» را بر اساس داستانهاي به همپيوسته شکل داده است؛ داستانهايي که گاه مستقل و گاه وابسته به داستان ديگري هستند. در يکي نويسنده در متن اثر حضور دارد و با اندوه به گفتوگو نشسته و در باقي داستانها از زاويهديدهاي متعدد مانند اول شخص راوي، يا سوم شخص محدود يا داناي کل استفاده کرده است. اين کتاب به زندگي زناني ميپردازد که با آنکه بسيار به هم شبيه هستند؛ ميانديشند مشکلاتي متفاوت با ديگري دارند و قويترين عنصر تشابه اين زنان ترس است. ترس از دست دادن، آنها که هر که به نحوي از بازي روزگار زخم خوردهاند در بين ماندن در گرداب غم و ترس و کوشش براي رهايي از آن و برخاستن دست و پا ميزنند. در اين اثر داستان زندگي نسلهاي متفاوتي از زنان روايت شده و رفت و برگشتهاي زماني و روايتهاي خطي يا ساختارشکن گام به گام ماجراها را از آغاز به اوج و سپس به پايان ميبرند. همچنين به نظر ميرسد که کاراکترهاي داستان آذر به جان کاراکترهاي رمان اول نويسنده به نام «من جر ميزنم» هستند و همين شيوه، در داستان ژن مبهم با استفاده از يکي از کاراکترهاي رمان دوم او «شووآ» ديده ميشود. در داستان انتهايي کتاب خورشيده خوابيده ما اين زنان را کنار هم ميبينيم که با پنهان کردن ترديدها و غمها و زخمهايشان در کنار هم شادند. سه کاراکتر نمادين اين اثر دختر جوان، نوجوان و کودک داستان خورشيد خوابيده در حالي با کشيدن يک نقاشي اين اثر را به پايان ميرسانند که دخترک کتابفروش دورهگردي با کولهاي پر از کتاب به خانه خواهد آمد و چه پناهگاهي امنتر از کتاب و ادبيات براي زناني که تمام زخمهايشان از عشق است. شيوا پورنگ اين اثر را توسط نشر چهره مهر که خود مدير مسئول آن است در زمستان 1400 منتشر کرده است. او داراي کارشناسي ارشد هوش مصنوعي است.
ارسال نظر