| کد مطلب: ۶۰۰۴۷۵
لینک کوتاه کپی شد

در نگارش داستان‌های تاریخی از تخیل استفاده می‌کنیم

نویسنده کتاب «مرا با خودت ببر» می‌گوید وقتی سراغ تاریخ می‌رویم حفره‌هایی در دل تاریخ است و زمانی که می‌خواهیم داستانی را بنویسیم ناچاریم آن‌ها را از تخیل پر کنیم.

در  نگارش داستان‌های تاریخی از تخیل استفاده می‌کنیم

آرمان ملی آنلاین خبرگزاری مهر نوشت، کتاب «مرا باخودت ببر» نوشته مظفر سالاری توسط انتشارات به‌نشر به چاپ رسیده است. این کتاب رمانی پرحادثه است که در دوران امام جواد (ع) روایت می‌شود و داستانی عاشقانه دارد که درباره سه شخصیت بزرگ تشیع در دوره امام جواد (ع) است.

مظفر سالاری از سال ۶۷ اداره کتابخانه ادبی را برعهده داشته است و از سال ۷۱ با مجله سلام بچه‌ها به عنوان مسئول داستان هماری داشته است. همچنین کتاب «نیمه شبی در حله» از این نویسنده نامزد کتاب سال جمهوری اسلامی بوده است و نخستین جلد از مجموعه پنج جلدی داستان نویسی قدم به قدم با نام «گشایش داستان» در سال ۸۳ از این نویسنده به چاپ رسیده است.

اما داستان کتاب «مرا با خودت ببر» قصه مرد جوانی به اسم ابراهیم است که عاشق دختری در دمشق شده است. ابراهیم با اعتبار پدر مرحومش کسب و کاری در شهر دمشق دارد، تمام فکر او درگیر دختری به‌نام «آمال» است و تمرکزش را به‌هم ریخته است، او حتی قصد دارد بهترین پیشنهاد کاری رفیق تجاری پدرش را رد کند. آمال در محله‌ای فقیر نشین زندگی می‌کند و پدر و مادرش را از دست داده و با عمویش که فردی رباخوار است زندگی می‌کند، او دست فروشی می‌کند و از این طریق خرج زندگی خود را تهیه می‌کند تا مجبور نباشد از عمویش پولی بگیرد.

داستان این کتاب در عصر امام جواد (ع) و سایه زندگی آن امام برای مخاطب جوان نوشته شده است. کتاب روایتی دقیق از وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن زمان است.

کتاب «رؤیای نیمه شب»، «دعبل و زلفا» و «مرا با خودت ببر» سه گانه‌ای است که در بطن روایت یک ماجرای عاشقانه زندگی ائمه معصومین و تاریخ دینی زمان آنها را روایت می‌کند، به همین بهانه گفت‌وگویی را با مظفر سالاری نویسنده این کتاب‌ها داشته‌ایم.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

* رمان‌های شما در ژانر تاریخی هستند و مرجع تاریخی مستند دارند اما برای انتخاب سوژه داستان‌ها و نگارش آنها تا چه اندازه به مستندات تاریخی تکیه می‌کنید؟

البته رمان‌های من فقط تاریخی نیستند و رمان‌های دیگری را کار کردم که به زمان معاصر اشاره دارند، مانند «شب صورتی» که داستان نوجوانانه است. در زمینه رمان‌های تاریخی و سه گانه‌ای که دارم یعن «رؤیای نیمه شب» و «دعبل و زلفا» و «مرا با خودت ببر» که به چاپ سی ام رسیده است؛ قراردادهایم را برای رمان‌های تاریخی به صورت یک ساله تنظیم می‌کنم و یک سال فرصت می‌گیرم که رمان را تحویل دهم که شش ماه را صرف پژوهش‌های تاریخی و شش ماه دیگر را صرف نگارش می‌کنم.

برای هرکدام از این رمان‌ها که پژوهش‌های تاریخی داشتم هر منبعی که باشد؛ اعم از کتاب و گفت‌وگو با مورخان را مطالعه می‌کنم و مجموعه‌ای از پژوهش‌ها را در دفاتری یادداشت می‌کنم و برای شخصیت‌های رمان شناسنامه تهیه می‌کنم و ویژگی هرکدام را می‌نویسم و زمانی که احساس کردم آمادگی لازم را دارم به نگارش کتاب دست می‌زنم و البته در حین نگارش هم اگر نیاز به اطلاعات بیشتر باشد باز هم دوباره به مستندات مراجعه می‌کنم.

به دلیل اینکه رمان‌های ما رمان‌های تاریخی است و از آنجا که بنده طلبه هستم با تاریخ اسلام آشنایی دارم و در گوشه‌هایی از رمان به معصومین پرداختم و سعی کردم پژوهش بیشتری داشته باشم تا گفته‌ها مستند باشد و سعی می‌کنم آنجا که معصومین در رمان‌ها حضور دارند و سخنی را می‌گویند کاملاً براساس مستندات دقیق روایت شود.

* دغدغه شما برای نگارش کتاب‌ها روایت تاریخ گذشته بوده است یا تاریخ دینی؟

همانطور که گفتم من طلبه هستم؛ وظیفه من تبلیغ است. یعنی شناساندن دین البته ما قبل از این تحصیلات طلبگی داریم که اول خودمان معرفت را پیدا کنیم بنابراین کار من تبلیغی است و به نظرم کارهای من در دسته ادبیات تبلیغی و آموزشی قرار می‌گیرد. بنابراین وقتی می‌خواهم مطلبی را بنویسم اگر سوژه دینی_ تاریخی خوب داشته باشم به سراغ آن می‌روم و این سه کار هم نشان داد مخاطب این سبک را می‌پسند.

همین کتاب «مجموعه داستان‌ها» نشان داد نوجوانان و جوانان به رمان‌های تاریخی اقبال بیشتری دارند و به آنچه را که از زمان خودمان فاصله دارد می‌پسندند حتی در زمان معاصر اگر بخواهید یک داستان رئال یا فانتزی بنویسید نوجوانان به داستان فانتزی اقبال بیشتری دارند برای مثال مجموعه هری پاتر از آنجایی که یک جهان ماورا و تخیلی را نشان می‌دهد اقبال بسیار زیادی نسبت به آن وجود دارد.

در زمان معاصر اگر بخواهید یک داستان رئال یا فانتزی بنویسید نوجوانان به داستان فانتزی اقبال بیشتری دارند

بنابراین داستان‌های تاریخی اگر بر اساس مستندات باشد مخاطبان آن را بسیار دوست دارند و به نظرم می‌توان بسیاری از حرف‌ها درباره دین و یک دوره تاریخی و یا شخصیت‌های مختلف را از این راه مطرح کرد البته باید داستان را جذاب روایت کرد به شکلی که مخاطب آن را با علاقه مطالعه کند.

* همانطور که می‌دانید یکی از عناصر نگارش داستان تخیل است در سه گانه تاریخی شما چقدر تخیل جای داشته است؟

یکی از تفاوت‌های بین رمان و داستان تاریخی همین تخیل است. در تاریخ نگاری هیچ جایی در تخیل نداریم چراکه اگر مورخ از تخیل خود استفاده کند کارش از کیفیت مناسب برخوردار نیست. اما در رمان تاریخی شما به سراغ تاریخ رفتید اما از تخیل هم استفاده می‌کنید؛ مثلاً شخصیت‌های تاریخی که در رمان می‌آوریم و خانواده‌هایی که در نظر می‌گیریم معمولاً بر اساس تخیل است.

وقتی به سراغ تاریخ می‌رویم حفره‌هایی در دل تاریخ است که زمانی که می‌خواهیم داستان را بنویسیم و شخصیت‌ها را در کنار هم قرار دهیم ناچاریم که حفره‌های مفقوده را از تخیل پر کنیم؛ اما آنچه که مهم است این است که تخیل سمت و سوی مشخص دارد و براساس داده‌های تاریخ است و ما تخیلی را در داستان قرار نمی‌دهیم که با داده‌های تاریخی مطابقت نداشته باشد یعنی برای خواننده باید باور پذیر باشد.

برای مثال در داستان «رؤیای نیمه شب» که راجع به تشرفی به پیشگاه امام زمان است؛ و ماجرای تشرف ابوراجح حمامی در کتاب روایت می‌شود که اسناد و مدارک آن وجود دارد اما تمام این اسناد و مدارک دو صفحه است و من براساس آن یک رمان ۳۰۰ صفحه‌ای کار کردم، یعنی خانواده و بستگان ابوراجح با استفاده از عنصر تخیل در کتاب جای دادم. نکته این است که این تخیل مطابق با داده‌های تاریخی و طبق زندگی و زمانه مردم حله در آن تاریخ شکل گرفته است.

وقتی به سراغ تاریخ می‌رویم حفره‌هایی در دل تاریخ است که زمانی که می‌خواهیم داستان را بنویسیم و شخصیت‌ها را در کنار هم قرار دهیم ناچاریم که حفره‌های مفقوده را از تخیل پر کنیم؛ اما آنچه که مهم است این است که تخیل سمت و سوی مشخص دارد و براساس داده‌های تاریخ است و ما تخیلی را در داستان قرار نمی‌دهیم که با داده‌های تاریخی مطابقت نداشته باشد یعنی برای خواننده باید باور پذیر باشد

* دلیل شما برای پرداختن و روایت زندگی شخصیت‌های تاریخی در این سه گانه در کنار زندگی معصومین چه بود؟

دلیل مهم این مسئله این است که ما نمی‌توانیم مستقیماً به سراغ زندگی معصومین برویم. اولاً به دلیل اینکه معصوم هستند و خطایی ندارند و دوم اینکه در دین ما آنها مصدر مسائل دینی ما هستند و براساس گفته‌های آنها اخلاقیات ما شکل می‌گیرد. بنابراین در دین ملزم شدیم که مطلب نامربوطی را به آنان نسبت ندهیم، همچنین خلاهایی که گفته شد را نمی‌توان با ائمه پر کرد چرا که نمی‌توان حرف‌هایی را به نقل از این آنها برای داستان به کار ببریم در حالی که آن حرف‌ها را نزده باشند.

اگر در رمان مواردی را به ائمه نسبت دهیم نوجوانان و خوانندگان تصور می‌کنند مستند است بنابراین نمی‌توان این کار را کرد و برای حفظ دین از هرگونه تحریف پیامبر سفارش کردند که چنین کاری انجام نشود.

همچنین ما به دلیل عدم اطلاعات نمی‌توانیم وارد حریم خصوصی ائمه بشویم و از آنجایی که معصوم هستند و ممکن است نوشتن راجع به آنها به عنوان شخصیت اصلی برای مخاطب جذابیت نداشته باشد نمی‌توان مستقیماً به سراغ آنها رفت و یا آنها را راوی داستان قرار داد.

* راه حل چیست؟

راه این است که این افراد را به عنوان شخصیت‌های فرعی قرار دهیم و به شکلی که به عنوان نقطه عطف داستان باشند. مثلاً در کتاب «دعبل و زلفا»؛ دعبل خزایی به خدمت امام رضا می‌رسد و قصیده خود را می‌خواند و از امام رضا سله دریافت می‌کند. ما اینها را دقیقاً روایت می‌کنیم و مابقی آن تأثیرات غیر مستقیم ائمه هستند.

در رمان مرا با خودت ببر این مسئله بیشتر مشهود است و بسیاری از کرامات امام جواد (ع) مشهود است و بسیار هم بازخوردهای مثبت داشته است.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار