انتظارات عقلایی در مذاکرات
شاخصهای اقتصادی متاثر از سیاستهای اقتصاد است اما اقتصاد سیاسی هم بر شاخصهای اقتصادی موثر است.
آنچه که ما از مباحث اقتصاد در علم اقتصاد دنبال میکنیم، عمدتا دنبال این هستیم که قیمت تمام شده کالا چه بخشی متاثر از مولفه کار است و چه بخشی متاثر از مولفه سرمایه و چقدر تکنولوژی اثرگذار است؛ هم در میزان تولید و هم در قیمت تمام شده. اما یک بحث جدی دیگر هم در اقتصاد مطرح است و آن اثرگذاری سیاستهای اقتصادی یا اقتصاد سیاسی است. در دو هفته گذشته مولفه اقتصاد سیاسی یا مولفههای سیاسی که بر اقتصاد اثرگذار بوده، به وضوح خود را نشان داده است. همین که قیمت سکه و دلار به طور میانگین 20 درصد کاهش پیدا کرده یا شاخص بورس به بالای سه میلیون رسید و تقریبا در دو هفته اخیر سبزپوش شد، بدون اینکه اتفاقی در سمت مولفههای اقتصادی افتاده باشد، بیانگر این نکته مهم است که مولفههای سیاسی هم بهشدت مولفههای اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد. گرچه ما میدانیم قیمت دلار که بالای صدهزار تومان رسید و همچنین گذشتن قیمت سکه از صد میلیون تومان، ناشی از هیجانهای سیاسی و اضطراب در بازار بود. امروز هم که قیمتها کاهش پیدا کرده، نوع دیگری از هیجان بر بازار حاکم است اما یک گزاره درست است و آن این است که روابط سیاسی یا تنشهای سیاسی روی مولفههای اقتصادی اثرگذار است. به نظر میرسد که ارادهای به وجود آمده که تنشها به حداقل برسد. آنچه که در دو هفته گذشته دیده شد، مجموعه اظهارنظرهای طرفین مذاکره مبتنی بر حل مشکلات یا کاهش تنشها یا برگشت موضوع هستهای به چارچوبهای فنی است، نه در چارچوبهای صرفا سیاسی. به نظر میرسد که اگر این امیدی که در مذاکرات ایجاد شده و واکنشهای مثبتی که طرفین راجع به دو دور مذاکرات اظهار کردهاند، منجر به چیزی شبیه برجام بشود، حتما میتواند آثار مثبتی بر اقتصاد بگذارد. سالهای 95 و 96 از یادمان نرفته که هم بازارها به آرامش رسید و هم حجم تجارت کشور افزایش پیدا کرد و هم حباب قیمت شکسته شد و هم روی شاخصهای پولی مثل نرخ تورم اثر گذاشت. بنابراین باید کمی صبر و تحمل کرد، در عین حالی که معتقدیم بخش قابل توجهی از مسائل اقتصاد ایران به تدابیر داخل کشور برمیگردد، به موضوع بهرهوری در داخل کشور، به تصمیمات بهنگام در داخل کشور، به بودجهریزی متوازن و بدون کسری در داخل کشور، به کنترل شاخصهای پولی، مالی و مالیاتی در داخل کشور، حتما روابط خارجی و کاهش تنشهای سیاسی هم میتواند بر بهبود شاخصهای کلان اقتصادی تاثیر بگذارد. فراموش نکنیم که هنوز ابتدای کار هستیم. معمولا در اقتصاد پارامترهای منفی بر همه چیز اثر میگذارد اما پرامترهای مثبت با وقفه زمانی اثر میگذارد. بنابراین برای اثرگذاری کاهش 20 درصد نرخ ارز و سکه روی سایر مولفههای اقتصادی به زمان نیاز داریم مضاف بر اینکه تاکنون دو دور مذاکره صورت گرفته و اینکه مذاکرات منتج به نتیجه نهایی شود، قابل پیشبینی نیست. اما یک نکته را میتوان با اطمینان گفت؛ از سال 92 که مذاکرات شروع شد و بعد برجام به سرانجام رسید، شاخصها تعدیل شد و به سمت مطلوب رفت. به نظر میرسد این انتظار عقلایی میتواند شکل بگیرد که مردم نه تنها انتظار افزایش قیمت نداشته باشند، بلکه شاهد کاهش قیمت هم باشند و آن هم نه فقط در سکه و ارز بلکه بقیه کالاهایی که به ارز ارتباط دارند؛ مانند خودرو که قطعات آن نیاز مبرم به ارز دارد.
* هادی حقشناس
اقتصاددان
ارسال نظر