«آرمان ملی» همزمان با برگزاری دور دوم مذاکرات بررسی میکند
سهم اقتصاد از دیپلماسی مذاکرات
آرمان ملی – صدیقه بهزادپور: در حالی که دور دوم مذاکرات میان ایران و ایالات متحده بار دیگر در دستور کار سیاست خارجی دو کشور قرار گرفته، بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی معتقدند که روند این گفتوگوها نسبت به دورههای گذشته وارد فاز مثبتتری شده است.

در حال حاضر، نشانههایی از انعطاف و تمایل به مصالحه در مواضع هر دو طرف دیده میشود که بهویژه در حوزههایی چون رفع بخشی از تحریمها و بازگشت گامبهگام به تعهدات بینالمللی قابل مشاهده است. اما آنچه بیش از همه در نگاه عمومی و تحلیلگران داخلی اهمیت دارد، تأثیرات بالقوه این مذاکرات بر اقتصاد کشور و معیشت مردم است. تجربه سالهای گذشته بهوضوح نشان داده که رفع تحریمها بهتنهایی نمیتواند همه مشکلات اقتصادی را حل کند؛ چرا که موانع متعددی در مسیر رشد، توسعه، تولید و تعاملات تجاری ایران با جهان وجود دارد که بخشی از آنها به ساختارهای اقتصادی، قوانین و مقررات داخلی بازمیگردد.
موفقیت اقتصادی
به گزارش «آرمان ملی»، محمدباقر حسینزاده کارشناس اقتصاد سیاسی در این باره گفت: هرچند مذاکرات ایران و آمریکا تا کنون با حاشیههای کمتری روبهرو بوده، اما قطعاً اخذ نتایج مطلوب در ادامه آن نیازمند پیش شرطهایی است که میتواند مسیر را هموارتر کند. در این میان، مسائلی چون عدم پیوستن ایران به کنوانسیونهای بینالمللی مرتبط با شفافیت مالی نظیر FATF، CFT، و پالرمو به موانعی جدی در مسیر بهرهبرداری حداکثری از فرصتهای بینالمللی تبدیل شدهاند. حتی اگر در جریان مذاکرات، بخشهایی از تحریمها برداشته شوند، نبود شفافیت مالی و تعلل در اصلاح نظام بانکی میتواند مانع از تعامل مؤثر ایران با سیستم مالی بینالمللی باشد.
امید تازه در دیپلماسی
او افزود: از زمان وقوع مذاکرات در عمان و انجام دور اول آن با حضور نمایندگان دو کشور آمریکا و ایران، اخبار و گمانهزنیهای فراوانی درباره نشستهای پشتپرده، میانجیگری کشورهای ثالث و انتقال پیامهای دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن منتشر شده است. مقامات ایرانی و آمریکایی نیز ضمن تأیید ضمنی تداوم ارتباطات، اعلام کردهاند که مذاکرات در حال پیگیری است. همزمان، فضای بینالمللی نیز تا حدی نسبت به آینده روابط ایران و غرب امیدوارتر شده است، اما در عین حال نسبت به گمانه زنیهای مختلف هیچ واکنشی نشان ندادهاند. هرچند همزمان با انجا مذاکرات، بازارهای داخلی نیز به این گمانهزنیها واکنش مثبت نشان دادهاند. کاهش نسبی نرخ ارز، ثبات در بازار طلا و حرکت شاخصهای بورسی به سمت تعادل، همگی نشانههایی از تأثیر مستقیم امیدواری به مذاکرات بر اقتصاد روانی جامعه هستند.
اصلاحات ساختاری
این کارشناس افزود: واقعیت این است که ایران برای بهرهبرداری حداکثری از مزایای احتمالی توافق با آمریکا، نیازمند اصلاحات عمیق و ساختاری در بخشهای مختلف اقتصادی است. نبود شفافیت، بوروکراسی سنگین، فساد، قوانین ضدتولید و مشکلات بانکی از جمله معضلاتی هستند که به موازات مذاکرات باید در اولویت قرار گیرند. در صدر این اولویتها، الحاق به کارگروه اقدام مالی (FATF) و تصویب لوایح مرتبط با آن مانند CFT و پالرمو قرار دارد. تاکنون، تعلل در این زمینه موجب شده ایران در فهرست سیاه FATF قرار گیرد که نتیجه آن، قطع یا محدود شدن ارتباطات بانکی با بسیاری از کشورها و نهادهای مالی معتبر جهانی است. در چنین شرایطی، حتی اگر تحریمهای آمریکا برداشته شوند، امکان تبادل مالی و تجاری با جهان همچنان دشوار خواهد بود.
مزایای پیوستن به FATF
او ادامه داد: پیوستن به FATF میتواند اعتماد نهادهای مالی و بانکی بینالمللی به ایران را افزایش دهد. این اقدام به عنوان یکی از پیشنیازهای حضور در شبکه تجارت جهانی شناخته میشود. تجربه کشورهای دیگر نیز نشان داده که شفافسازی تراکنشهای مالی و اصلاح نظام نظارتی بانکی، علاوه بر کاهش فساد، زمینهساز تعاملات گستردهتر اقتصادی با کشورهای دیگر خواهد شد. همچنین، در صورت پیوستن ایران به استانداردهای جهانی مالی، شرکتهای خارجی با اطمینان بیشتری وارد بازار ایران خواهند شد. این امر میتواند زمینهساز ورود سرمایهگذاری خارجی، انتقال تکنولوژی، و اشتغالزایی شود که در نهایت به بهبود معیشت مردم و ارتقای سطح رفاه اجتماعی خواهد انجامید.
تقویت تولید
حسینزاده اضافه کرد: یکی دیگر از حوزههایی که در کنار مذاکرات باید مورد توجه قرار گیرد، تغییر نگاه از اقتصاد نفتمحور به تولیدمحور است. سالهاست که اقتصاد ایران به دلیل اتکای شدید به درآمدهای نفتی، در برابر شوکهای خارجی آسیبپذیر شده است. تحریم نفتی آمریکا این آسیبپذیری را بیش از پیش نمایان کرد. ایران برای عبور از این وضعیت، باید با حمایت از صنایع داخلی، بهبود فضای کسبوکار، حذف قوانین مزاحم، و جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی، زمینه رشد پایدار را فراهم کند. این مسیر تنها از طریق اصلاح ساختارهای اقتصادی و بهرهگیری از فرصتهای بینالمللی میسر است.
نگاه بلندمدت
این کارشناس توضیح داد: یکی از آفات سیاستگذاری در ایران، نگاه کوتاهمدت و احساسی به مسائل کلان کشور است. تجربه برجام نشان داد که عدم برنامهریزی برای پسابرجام و غفلت از اصلاحات داخلی، چگونه میتواند دستاوردهای دیپلماتیک را به سرعت بیاثر کند. این بار نیز اگر در کنار مذاکرات با آمریکا، اقدامات جدی برای اصلاح ساختار اقتصادی و اداری کشور صورت نگیرد، احتمال تکرار تجربه تلخ گذشته وجود دارد. همچنین، باید توجه داشت که حتی در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات یا استمرار بخشی از تحریمها، اصلاحات ساختاری همچنان ضروری است. چرا که ایجاد شفافیت و حذف موانع داخلی میتواند زمینهساز گشایشهایی در سطح روابط تجاری منطقهای و فرامنطقهای شود. به بیان دیگر، این اصلاحات نه تنها در شرایط لغو تحریمها، بلکه در سناریوی تداوم آنها نیز مفید و راهگشا خواهد بود.
مطالبات مردمی
او معتقد است: مذاکرات ایران و آمریکا در شرایطی در حال پیگیری است که افکار عمومی ایران بیش از هر زمان دیگری در انتظار نتایج ملموس این گفتوگوها بر معیشت و زندگی روزمره خود هستند. این انتظار، صرفاً با لغو تحریمها محقق نمیشود، بلکه نیازمند مجموعهای از اقدامات داخلی در راستای اصلاح ساختارهای اقتصادی، مبارزه با فساد، پیوستن به معاهدات مالی بینالمللی، و حمایت واقعی از تولید است. اگر دستگاه دیپلماسی ایران بتواند مذاکرات را به سرانجام برساند و در داخل نیز عزم جدی برای اصلاحات ساختاری شکل گیرد، میتوان به افقی روشنتر برای اقتصاد کشور امیدوار بود. در غیر این صورت، حتی گشایشهای مقطعی نیز نمیتوانند اثرات بلندمدتی بر وضعیت اقتصادی و رفاه مردم داشته باشند. از این رو، مسیر پیشرو بیش از آنکه به توان چانهزنی دیپلماتیک وابسته باشد، به اراده برای اصلاحات بنیادین در داخل کشور گره خورده است.
حساسیت اقتصادی- سیاسی
از سوی دیگر امیر کرمانی، اقتصاددان و عضو دپارتمان اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، آمریکا درباره چالشها و فرصتهای ایران در صحنه بینالملل گفت: ایران در یکی از حساسترین شرایط خود در چهار دهه گذشته قرار دارد. عبور ایمن از این شرایط، نیازمند همفکری دلسوزان ایران به منظور یافتن راهکارهای سنجیده و واقعبینانهای است که نهتنها کشور را از وضعیت پیچیده و دشوار فعلی خارج کند، بلکه افقهای جدیدی را پیشروی آحاد جامعه بگشاید و ایران را به جایگاه شایسته خود بازگرداند. او ادامه داد: این رویکرد در سه مرحله قابل بررسی است. در بخش نخست میتوان گفت که سه اولویت اصلی دولت ترامپ کاهش کسری بودجه، مقابله با چین و حذف ریسک حمله هستهای است. در مقابل چین به دلیل وابستگی شدید به واردات نفت و غذا و آسیبپذیری در تنگههای مالاکا و هرمز، تمایل دارد از درگیریهایی که اقتصادش را تهدید کند، اجتناب کند. اگر تحریمهای آمریکا باعث تشدید کنترلها در تنگه مالاکا شود، چین ممکن است واردات نفت از ایران را کاهش جدی دهد یا ایران را به توافق با آمریکا ترغیب کند. همچنین، جنگ اوکراین و رشد اقتصاد هند باعث افزایش تقاضای اروپا و هند برای تامینکنندگان جدید نفت و گاز شده است. اما این مشتریان بالقوه نفت ایران نیز تحت تاثیر سیاستهای تحریمی واشنگتن قرار دارند، بنابراین مذاکره با آنها نمیتواند جایگزین حل معضل تحریمهای آمریکا شود. در بخش دوم، مزیتهای رقابتی ایران در عرصه بینالمللی مورد بررسی قرار گرفت و عنوان شد که تنها با در نظر گرفتن همزمان سه مزیت اصلی ایران یعنی منابع عظیم هیدروکربنی، نیروی انسانی متخصص در داخل و خارج از کشور، و موقعیت ژئوپولیتیک حساس ایران، میتوان به تدوین برنامهای متوازن، زمانمند و پایدار برای کاهش تحریمها و حرکت بهسوی توسعه پایدار دست یافت.
موقعیت ژئوپلتیک ایران
او افزود: نادیده گرفتن منابع عظیم هیدروکربنی، ایران را در سالهای پیشرو از یکی از مهمترین منابع درآمدهای ارزیاش محروم خواهد کرد. بااینحال، رشد صرفاً مبتنی بر منابع طبیعی، موقتی بوده و در میانمدت، با همراهی نکردن روسیه، کشورهای منطقه و حتی آمریکا در بازگشت ایران به اقتصاد جهانی مواجه میشود. همچنین در میانمدت، این نیروی انسانی متخصص در داخل و خارج کشور است که میتواند نقشی کلیدی در توسعه پایدار و ایجاد توازن قدرت میان مردم و حکومت ایفا کند. همچنین، بهرهبرداری درست از موقعیت ژئوپلتیک ایران میتواند به ابزاری موثر برای جلب همراهی روسیه و دیگر صادرکنندگان نفت منطقه در مسیر توسعه کشور بدل شود. در کنار در نظر گرفتن نقش ایران بهعنوان حلقه اتصال میان روسیه، آسیای میانه، هند و جنوب شرق آسیا، سرمایهگذاریهای مشترک شرکتهای آمریکایی- هندی، آمریکایی- اروپایی و چینی در توسعه صنعت نفت و گاز ایران نیز میتواند زمینهساز حمایت قطبهای اقتصادی جهان از مسیر توسعه ایران باشد. همچنین در این بخش به نقش تمدن هفتهزارساله ایران در تسهیل بازسازی سرمایه اجتماعی در داخل و وجهه بینالمللی در خارج اشاره شد. در پایان بخش دوم هم به برخی فرصتهای همکاری مشترک میان ایران و سایر کشورهای منطقه پرداخته شد.
ضرورتهای غیرقابل انکار
این کارشناس ادامه داد: در بخش سوم بر موضوع پرونده هستهای ایران تمرکز شد. در این بخش بیان شد که موفقیت مذاکرات با واشنگتن تابع وضعیت اقتصادی و اجتماعی داخلی، داشتن برنامه توسعهای مشخص برای کشور و توان ترسیم افقی جدید برای نقش ایران در توسعه خودش و منطقه در دوران پس از تحریم و در نهایت سازگاری زمانی مذاکرات است، همانگونه که تجربههای مذاکرات علنی و محرمانه قبلی نشان داده، شرایط ناپایدار اقتصادی یا اجتماعی داخلی امکان هرگونه توافق را بهشدت کاهش میدهد. در نتیجه در بعد اقتصادی انجام برخی اصلاحات حداقلی در حوزه انرژی و ارز در اسرع وقت اجتنابناپذیر است. همچنین توافق بر سر سازوکاری رسمی برای نحوه هزینهکرد درآمدهای ارزی حاصل از رفع تحریمها برای سرمایهگذاری - بهخصوص در بالادست نفت و گاز و بهینهسازی مصرف انرژی- و تعریف پروژههای توسعهای مشترک در منطقه نقش مهمی در پیشبرد مذاکرات خواهد داشت. در نهایت سازگاری زمانی مذاکرات نیازمند برنامه مرحلهبههمرحله و زمانمند برای افزایش تعهدات هستهای ایران و کاهش تحریمها و افزایش سرمایهگذاریها در ایران است. در بلندمدت انگیزههای اقتصادی نقش مهمی در کاهش پایدار تحریمها خواهند داشت، اما بیش از یک دهه تحریمها موجب شده که اقتصاد ایران حتی در صورت کاهش تحریمها هم آماده ورود یکباره به اقتصاد جهانی نباشد و در نتیجه ایجاد انگیزههای اقتصادی برای تداوم کاهش تحریمها فرآیندی زمانبر خواهد بود.
ارسال نظر