| کد مطلب: ۱۰۵۸۷۶۴
لینک کوتاه کپی شد

گفت وگوی آرمان ملی با احمد خرم

ناامیدی مردم نسبت به اصلاحات ریشه اساسی ندارد | هنوز فرصت جبران وجود دارد

آیا جریان‌های سیاسی و به خصوص جریان اصلاحات از گردونه تأثیرگذاری جامعه خارج شده است؟ چرا جریان اصلاحات در فضای بیرون از قدرت به محاق رفته و هیچ آلترناتیوی برای چالش‌های موجود کشور ارائه نمی‌کند؟ آیا با پایان اصلاح‌طلبی به معنای متداول در ایران مواجه شده‌ایم؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با احمد خرم، وزیر راه دولت اصلاحات گفت‌وگو کرده است.

ناامیدی مردم نسبت به اصلاحات ریشه اساسی ندارد | هنوز فرصت جبران وجود دارد

​به گزارش آرمان ملی آنلاین خرم معتقد است: ریشه یأس و ناامیدی مردم نسبت به جریان اصلاحات به عدم ارائه برنامه و استراتژی به مردم برای مدیریت کشور بوده است.اگر عملکرد دولت اصلاحات در بین دولت‌های پس از انقلاب منفی بود جای یأس و ناامیدی وجود داشت.این در حالی است که در واقع دولت اصلاحات یکی از بهترین دولت‌های پس از انقلاب بوده است. با این وجود یأس و ناامیدی مردم نسبت به جریان اصلاحات ریشه اساسی ندارد وامکان بازگشت امید به این جریان همچنان وجود دارد.» در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید

چرا جریان‌های سیاسی و به‌خصوص جریان اصلاحات دیگر مانند گذشته در معادلات اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار نیستند؟

ابتدا باید مشخص کنیم که رسالت جریان‌های سیاسی چیست و جریان‌های سیاسی در ایران با توجه به چه اهدافی ایجاد شده است. این مسأله درباره جریان اصلاحات نیز وجود دارد. آیا رسالت جریان‌های سیاسی مانند جریان اصلاحات تنها تکیه زدن به مواضع قدرت است یا رسالت دیگری برای خود تعریف کرده است.در قدرت بودن یکی از اهداف جریان‌های سیاسی است و نه تمام آن.اگر یک جریان سیاسی همه اهداف و برنامه‌های خود را معطوف به کسب قدرت کند هنگامی که به قدرت تکیه زد فرصت جولان پیدا می کند اما هنگامی که به هر دلیلی از قدرت جدا ماند در مسیر اضمحلال و فروپاشی قرار می‌گیرد.در چنین شرایطی حامیان اجتماعی این جریان سیاسی دچار یأس و ناامیدی خواهند شد و احساس شکست می‌کنند.با این وجود اگر جریان‌های سیاسی به صورت همه جانبه حرکت کنند و هدف‌های مختلفی را در نظر داشته باشند با پایداری بیشتری در جامعه فعال می‌شوند و کمتر دچار ناامیدی و خسران می‌شوند. اولین رسالت یک جریان سیاسی سازمان‌دهی مردم است.این در حالی است که جریان‌های سیاسی در ایران یا قائل به این رسالت نیستند یا قائل هستند اما انجام نمی‌دهند.

به همین دلیل نیز اعضای یک جریان یا جناح سیاسی رها هستند و هر کسی «ساز خود را می‌زند». رسالت دوم که از رسالت اول مهم تر است و رسالت اول برای رسیدن به این هدف تلاش می‌کند «آگاهی بخشی» به مردم است.دلیل اصلی اینکه یک پوپولیست  با شعارهای هیجانی مردم را به این سو و آن سو می‌کشاند عدم آگاهی است.اگر آگاهی وجود داشته باشد پوپولیسم موفق نخواهد شد.هنگامی که آگاهی در بین مردم وجود نداشته باشد براساس شایعه‌ها عمل می‌کنند و به همین دلیل امکان جهت دهی آنها به هر سویی وجود خواهد داشت.به همین دلیل جریان‌های سیاسی و به خصوص جریان اصلاحات نباید از این رسالت مهم غفلت کنند. هر چند در این زمینه غفلت شده است.رسالت مهم دیگر جریان‌های سیاسی کادرسازی و تربیت نیروهای کارآمد و متعهد است.کادرسازی جریان های سیاسی باید به شکلی باشد که اگر صندلی یک وزیر یا مدیر خالی شد چندین مدیر متخصص و متعهد تربیت کرده باشد که بلافاصله جای مدیر قبلی را بگیرند و عملکرد بهتری نیز داشته باشند.

بیشتر بخوانید: بخشی از اصلاح‌طلبان هنوز چشم به بازی قدرت دارند | تغییر در جامعه ایران باید بر اساس یک کنش مدنی باشد

این اتفاق برای جریان اصلاحات رخ داده و این جریان عملکرد موفقی در کادرسازیی و آگاهی بخشی نداشته است. این در حالی است که بیرون بودن از قدرت نیز مزید بر علت شده تا اصلاح طلبان بیش از گذشته به حاشیه بروند. در چنین شرایطی چگونه می‌توان کنش اصلاح‌طلبانه انجام داد؟

یکی از مهم ترین اهداف جریان‌های سیاسی توزیع قدرت و مقابله با تمرکز قدرت است.در کشورهای توسعه یافته موضوع عدم تمرکز قدرت یکی از زیربناهای فکری این کشورهاست و در این زمینه مطالعات گسترده‌ای نیز صورت گرفته است.امروز در کشورهایی مانند نروژ، سوئد، فرانسه، آلمان و حتی کشورهای اروپای شرقی عدم تمرکز به عنوان یک اصل اساسی در همه سطوح جامعه پذیرفته شده است.عدم تمرکز نیز به دو بخش افقی و عمودی تقسیم بندی می‌شود.عدم تمرکز به صورت افقی به معنای این است که قدرت از رأس به بدنه انتقال پیدا کند.در این زمینه باید وزیران  قدرت خود را به معاونت‌ها،مدیرکل‌ها و مدیر ادارات منتقل کنند و به آنها تفویض اختیار داده شود. از این رویکرد به عدم تمرکز ستادی نیز نام برده می‌شود.عدم تمرکز عمودی به معنای انتقال قدرت از «ستاد» به «صف» است.این مسأله باعث استقلال و پویایی بیشتر مدیران خواهد شد و از سوی دیگر فرصت بیشتری برای وزیران در جهت ایده پردازی و حرکت به جلو فراهم می کند.در شرایط کنونی برخی عنوان می کنند مردم نسبت به جریان اصلاحات ناامید و سرخورده شده‌اند.

بنده مدت‌هاست روی دغدغه‌های مردم مطالعه می‌کنم و به صورت جدی پیگیر محتوای مطالبات و دغدغه‌های مردم هستم. این دغدغه‌ها نیز به دو بخش دغدغه‌های اقشار مختلف مردم و دغدغه‌های اقشار خاص مانند جوانان، ورزشکاران و هنرمندان تقسیم‌بندی می‌شود. در قبل از انقلاب اقشاری مانند ورزشکاران و هنرمندان دارای هویت مشخص وخط قرمزهای مشخص بودند.این در حالی است که در دهه‌های گذشته این هویت‌ها از بین رفته  است. جریان اصلاحات نیز یک جریان هویتی است.با این وجود ما تلاش نکردیم افرادی که هویت اصلاح طلبی دارند را سازماندهی کنیم و از آنها در جاهای مختلف کشور استفاده کنیم.

احمد خرم

آیا جریان اصلاحات به عنوان یک جریان هویتی در بازتولید مبانی خود و انطباق آن با مطالبات نسل جدید موفق عمل کرده است؟

جریان اصلاحات باید از ابتدا مشخص می‌کرد که در چه نقطه‌ای قرار دارد و قرار است به چه نقطه‌ای حرکت کند.بنده معتقدم جریان اصلاحات در این زمینه غفلت کرده است. با این وجود یأس و ناامیدی مردم نسبت به جریان اصلاحات ریشه اساسی ندارد و امکان بازگشت امید به مردم به این جریان همچنان وجود دارد. برخی معتقد هستند برای این مسأله دیر شده است. بنده هم می‌پذیرم اما معتقدم «ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است». باید گذشته را جبران کرد و این فرصت همچنان وجود دارد. تجربه دولت اصلاحات پیش روی ماست. ریشه یأس و ناامیدی مردم نسبت به جریان اصلاحات به عدم ارائه برنامه و استراتژی به مردم برای مدیریت کشور بوده است. اگر عملکرد دولت اصلاحات در بین دولت های پس از انقلاب منفی بود جای یأس و ناامیدی وجود داشت.این در حالی است که در واقع دولت اصلاحات یکی از بهترین دولت‌های پس از انقلاب بوده است. امروز اگر از اقشار مختلف مردم درباره دولت اصلاحات سوال شود اغلب مردم از دولت اصلاحات و شرایط آن زمان به نیکی یاد می کنند.به عنوان مثال یکسان سازی قیمت ارز در دولت اصلاحات ایجاد شد. این در حالی است که این سیاست پس از دولت اصلاحات مورد بی توجهی قرار گرفت. دولت آقای احمدی نژاد به دنبال طرح‌هایی مانند هدفمندی یارانه‌ها بود که یک فاجعه اقتصادی برای کشور به شمار می‌رود. آقای خاتمی به وزرای کابینه تأکید موکد داشتند که تا زمانی که پروژه‌های عمرانی موجود به نتیجه نرسیده هیچ پروژه جدیدی را آغاز نکنید. این در حالی است که در دولت آقای احمدی نژاد هر روز شاهد کلید خوردن پروژه‌های مختلف بودیم. پروژه‌هایی که تنها کلنگ می‌خوردند اما به حال خود رها می‌شدند.

بیشتر بخوانید: زن، زندگی، آزادی فراتر از یک جنسیت و ایدئولوژی است | اصحاب قدرت از حوادث زمانه پند نگرفتند

آیا جریان اصلاحات دچار جبر الیت‌گرایی و فضای بسته نخبه گرایی در تصمیم گیری‌ها نشد؟

بنده این مسأله را قبول دارم و معتقدم جریان اصلاحات از سرمایه‌های خود به خوبی استفاده نکرد.با این وجود معتقدم کنار گذاشتن افراد شایسته و کارآمد از دهه ابتدایی انقلاب آغاز شد وتا به امروز نیز ادامه داشته است.بنده در زمانی که استاندار همدان بودم یک روز این مسأله را با آقای هاشمی که در آن زمان رییس جمهور بودند مطرح کردم. بنده به ایشان گفتم جریانی وجود دارد که علیه مدیران سالم و متعهد پرونده سازی می‌کنند. در چنین فضایی افراد فرصت طلب و ناسالم قدرت مانور پیدا می‌کنند. آقای هاشمی نیز سخن بنده را تأیید کردند و عنوان کردند متأسفانه این اتفاق در کشور رخ می‌دهد. امروز جامعه با ناهنجاری‌های اجتماعی و فرهنگی مهمی مواجه شده است.البته شرایط امروز کشور با توجه به مخاطرات خارجی و چالش‌های داخلی ایجاب می کند که حاکمیت در برخی رویکردهای خود تجدید نظر کنند. اگر این تجدید نظر صورت نگیرد کشور از بحران به بن‌بست خواهد رسید. از بن‌بست نمی‌توان به راحتی خارج شد. مهم ترین پیامد این وضعیت تشدید فشار و تحریم های آمریکا علیه ایران خواهد بود که جامعه را با مخمصه های جدی اقتصادی مواجه می کند و در نتیجه میزان نارضایتی مردم افزایش پیدا خواهد کرد.

در همین زمینه بخوانید:

 

 

 

نویسنده : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار