| کد مطلب: ۱۰۵۸۰۰۴
لینک کوتاه کپی شد

گفت‌وگو با احسان کشاورزیان، مترجم کتاب «سنگریزه‌های نقره‌‌ای»

ماجرای مبهم کمیسری که تلاش می‌کند مجرمان را درک کند

ژانرهای ادبی پلیسی، جنایی و معمایی، همیشه طرفداران پر و پا قرص خود را داشته است و از سوی دیگر، نویسندگان مشهوری چون آگاتا کریستی (با شخصیت‌های جاودانه‌ هرکول پوآرو و خانم مارپل، سر آرتور کانن دویل با شرلوک هولمز افسانه‌ای، ژرژ سیمنون با کمیسر مگره و... جهان‌های موازی جذابی را برای مخاطبان داستان‌های سریالی معمایی‌نویسان سراسر جهان خلق کرده‌اند. اما با وجود ماندگاری این آثار، عصر جدید، داستان‌ها و شخصیت‌های تازه‌ای را می‌طلبد؛ داستان‌هایی با مضامین امروزی‌تر و صد البته کمیسرهایی که بیشتر با خلق و خوی امروزی‌ها همخوانی دارند.

ماجرای مبهم کمیسری که تلاش می‌کند مجرمان را درک کند

به گزارش آرمان ملی آنلاین کمیسر هونکلر، اثر هانس یورگ اشنایدر با خلق شخصیتی به نام «کمیسر هونکلر» به چنین جایگاهی در سوییس رسیده و احسان کشاورزیان، به‌تازگی رمان «سنگریزه‌های نقره‌‌ای؛ پرونده شماره یک هونکلر» را از این نویسنده ترجمه کرده است: «هونکلر به قدرکافی پرورش یافته و در میان همشهری‌هایش شناخته شده است. به همین دلیل محبوب‌ترین چهره‌ کارآگاهی در سوییس است. اگر منظور شما شخصیتی شبیه به هرکول‌پوآرو و یا هولمز است جواب من منفی است. چون دوران چنین افرادی گذشته.» برای آشنایی بیشتر با این کارآگاه خاص و پرونده شماره یک، مصاحبه زیر را از دست ندهید. 

کتاب «سنگریزه‌های نقره‌‌ای؛ پرونده شماره یک هونکلر» نوشته هانس یورگ شنایدر به تازگی با ترجمه شما و از سوی نشر آفتابکاران به چاپ رسیده است. درباره این اثر و جایگاه آن در مقایسه با آثار شناخته شده در ژانر ادبیات پلیسی، جنایی توضیح دهید.

شنایدر یک نمایشنامه‌نویس و درام‌نویس است و این کتاب اولین تجربه او در ژانر جنایی ا‌ست. به همین خاطر به اعتقاد من مقایسه جایگاه این اثر با سایر آثار شناخته شده در این زمینه کار صحیحی نیست. ولی پاول اُت (Paul Ott) نویسنده کتاب «قتل در روشنایی‌های کو‌ه‌های آلپ» شخصیت اصلی رمان‌های پلیسی شنایدر یعنی پتر هونکلر را در رده‌ شخصیت گروهبان شتودِر از فریدریش گلاوزِر و کمیسر بِرلاخ از دورنمات قرار می‌بیند. شنایدر در سال ۲۰۲۰ درباره خلق این داستان با یکی از روزنامه‌های بازل مصاحبه‌ای انجام داده است که می‌گوید «هونکلر به طور تصادفی خلق شد.»

اوایل دهه ۹۰ از طریق یکی از آشناهایش خبردار می‌شود که کارگر فصلی اهل کوزوو در کانال فاضلاب فرودگاه زوریخ کیسه پلاستیکی پر از الماس پیدا می‌کند. این اتفاق مورد توجه شنایدر قرار می‌گیرد و داستانی با این مضمون می‌نویسد و برای تلویزیون سوییس می‌فرستد. داستان مورد استقبال واقع و از او تقاضا می‌شود قسمتی برای مجموعه پلیسی «پلیس‌های اروپا» بنویسد. هرچند که آن قسمت موفقیت چشمگیری نصیب شنایدر کرد اما چون داستان اصلی را کوتاه‌تر کرده بودند از نتیجه کار راضی نبود. به همین دلیل تصمیم گرفت داستان را به شکل یک رمان بازنویسی کند. در مجموعه «پلیس‌های اروپا» شخصیت‌های اصلی از قبل مشخص شده بودند. برای همین شنایدر احتیاج به شخصیت جدیدی داشت. این گونه بود که هونکلر خلق شد. از روی همین اثر فیلمی هم با عنوان «هونکلر استعفا می‌دهد» در سال ۲۰۱۰ در سوئیس ساخته شد. درباره جایگاه این اثر در مقایسه با سایر آثار شناخته شده در این ژانر شاید همین اندازه کافی باشد که به نقل قولی از پاول اُت  (Paul Ott) نویسنده کتاب «قتل در روشنایی‌های کو‌ه‌های آلپ» اشاره کنم. او می‌گوید «شخصیت اصلی رمان‌های پلیسی شنایدر یعنی پتر هونکلر در رده‌ شخصیت گروهبان شتودِر از فریدریش گلاوزِر و کمیسر بِرلاخ از دورنمات می‌بینم. در داستان‌های این نویسندگان نقداجتماعی نقش اساسی بازی می‌کند و موضوع‌های تابو مطرح می‌شوند.»

اگر معتقد به مردان قانونی باشیم که یک تنه پا در سرزمین مجرمان می‌گذارند و آنان را به سزای اعمالشان می‌رسانند و یا اگر منتظریم خانم مارپل‌گونه‌ دست تبهکار رو شود، بهتر است سراغ پتر هونکلر نرویم

شنایدر و آثارش با ترجمه شما به ادبیات ایران معرفی شده است. درباره این نویسنده، ویژگی‌ها و شاخصه‌های داستان‌نویسی او بگویید.

شنایدر یک نمایشنامه‌نویس و درام‌نویس است. و در سن پنجاه و پنج سالگی این اثر را خلق کرده است و تا قبل از آن رمان‌ها و داستان‌های کوتاهی نوشته که ارتباطی با ژانر جنایی پلیسی نداشته. به همین خاطر سبک نوشتاری غیرمعمولی نسبت به نویسندگان جنایی‌نویس دارد. اولین نکته‌ای که در آثار شنایدر و شاید به جرات می‌توان گفت در تمامی سریال‌های پلیسی آلمانی زبان به وضوح قابل مشاهده است این است که پلیس‌ها و کارآگاه‌ها ابرانسان و شخصیت‌های منحصربه‌فردی نیستند. پتر هونکلر نه شبیه شرلوک هلمز از هوش و استعداد ورای سایر انسان‌ها بهره‌مند است و نه در هیبت پلیسی قدرتمند و بزن‌بهادر ظاهر می‌شود. مردی است پا به سن گذاشته، شبیه سایر اهالی شهر بازل. مردی که عصبانی می‌شود، فریاد می‌زند، اشتباه و گاهی گریه می‌کند. در واقع شما با خواندن این رمان و دیدن سریال‌های از این دست احساس نمی‌کنید شخصیت داستان با شما تفاوتی دارد. او زمینی و از خود ماست. این به اعتقاد من یکی از دلایلی است که پتر هونکلر را به پلیسی محبوب تبدیل کرده است.

نکته دیگری که در رمان شنایدر نقش محوری بازی می‌کند شخصیت‌پردازی است. به اعتقاد من اگر نویسنده بتواند خواننده را چنان تحت تاثیر قرار دهد که در حین خواندن زیر لب ناسزایی هم به طرف بگوید آن نویسنده برنده است. شخصیت کله‌شق اردوگان یکی از این مدل‌هاست. یا سربازرس مادورین همکار هونکلر. نکته سوم درباره این اثر و سایر آثار پلیسی شنایدر علاقه وافرش به شهر بازل است. من فکر می‌کنم او سعی دارد در حین روایت داستان، بازل و فرهنگ کشورش را هم به خواننده معرفی کند. از کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌گوید. از مغازه‌ها با ذکر نام آنها. از پل‌ها، کلیساها و به خصوص از رود راین می‌گوید. در واقع خواننده را با خودش به داخل شهر می‌کشاند. «هونکلر شیفته‌ این بود که بعدازظهرهای تابستان در آن شنا کند. حالا راین گویی که لخته شده باشد به سختی جلو می‌رفت. آن‌سوتر روی پلِ میتلِر کیپ تا کیپ ماشین ایستاده ‌بود و در نمای پشت پل، شبه برج کلیسای مونستِر میان بارش برف قدبرافراشته ‌بود.»   

در سده گذشته آثار شناخته شده بسیاری در حوزه داستان‌های جنایی، پلیسی و معمایی خلق شده است که تعدادی از شخصیت‌های اصلی این آثار به چهره‌های جهانی تبدیل شده‌اند. از این منظر کمیسر هونکلر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ این شخصیت تا چه میزان قابلیت پرورش و معرفی به عنوان شخصیتی تیپیکال را دارد؟

از دید من باید ببینیم خواننده از یک کمیسر چه انتظاراتی دارد. اگر معتقد به مردان قانونی باشیم که یک تنه پا در سرزمین مجرمان می‌گذارند و آنان را به سزای اعمالشان می‌رسانند و یا اگر منتظریم خانم مارپل‌گونه‌ دست تبهکار رو شود، بهتر است سراغ پتر هونکلر نرویم. او سعی می‌کند مجرمان را درک کند که معمولا موفق به این کار هم می‌شود. این شیوه و تکنیک او برای حل معماهاست. هونکلر به قدرکافی پرورش یافته و در میان همشهری‌هایش شناخته شده است. به همین دلیل محبوب‌ترین چهره‌ کارآگاهی در سوییس است. اگر منظور شما شخصیتی شبیه به هرکول‌پوآرو و یا هولمز است جواب من منفی ست. چون دوران چنین افرادی گذشته است.

سنگریزه های نقره ای

شنایدر برای باورپذیری و همذات‌پنداری مخاطبان با کمیسر هونکلر از چه کارکردهای روایی و ژانری بهره برده است؟

هونکلر به هیچ وجه تصنعی نیست. نه گفتارش و نه حرکاتش. نه فقط او بلکه سایر شخصیت‌های رمان. هر آنچه را که فکر می‌کند به زبان می‌آورد.  یکباره نفرین می‌کند و لحظه‌ای بعد آرام می‌گیرد. شنایدر در مصاحبه‌ای می‌گوید «من و هونکلر با هم پیر شدیم.» چیزی که ما در ادبیات جنایی کمتر شاهد آن هستیم. نکته دیگر این است که هونکلر و شنایدر شباهت‌های بسیاری با یکدیگر دارند. محل زندگی و محل به دنیا آمدن. علاقه‌مندی‌هایشان. شاید همین موضوع به باورپذیری رمان کمک کرده باشد. شنایدر در جایی می‌گوید «هرچند که این توانایی در من نیست پلیس باشم ولی هونکلر خیلی به من شبیه. اگر پلیس بودم همه را آزاد می‌کرد.»  موضوع اصلی در رمان‌های جنایی شنایدر فقط تبهکاری و قتل نیست. شما در طول رمان شاهد جریان‌زندگی هستید.

با توجه به خلق آثار متعدد در حوزه رمان‌های جنایی و معمایی، فاکتورهای موثر در استقبال مخاطبان و فروش جهانی را چه می‌دانید؟

پاسخ به این سوال آسان نیست. چون ذائقه هر انسانی با دیگری متفاوت است. گاهی اوقات کتاب‌هایی جزو پرفروش‌ترین‌ها هستند که شاید از منظر ادبی جزو با ارزشمندترین‌ها نباشند. اما این نکته را نباید فراموش کنیم ما انسان‌ها علاقه‌مندیم که سرگرم شویم. حالا چطور و چگونه خودش جای بحث و گفت وگو دارد.

به نظر شما مخاطب ایرانی تا چه اندازه با این ژانر آشناست و آن را دنبال می‌کند؟

ژانر پلیسی و کارآگاهی از سال‌ها پیش در ایران طرفداران خاص خود را داشته. ماجراهای شرلوک هولمز و کارآگاه مایک هامر و داستان‌های پلیسی پرویز قاضی سعید( کارآگاه لاوسون) از جمله‌ این کتاب‌هاست که نشانه علاقه‌مندی مخاطب ایرانی به این ژانر  است.

آیا برنامه‌ای برای ترجمه دیگر پرونده‌های هونکلر دارید؟

بله هدفم ترجمه تمام ده پرونده هونکلر است.

از مراحل انتخاب، ترجمه و انتشار این اثر بگویید؟

انتخاب مجموعه هونکلر برای ترجمه بسیار اتفاقی بود. بعد از خواندن داستان‌های کوتاه شنایدر و دیدن یکی از سریال‌های پلیسی او تصمیم به ترجمه آن گرفتم. البته من تا زمانی که نشر آفتابکاران به خصوص آقای تهوری و البته نشر دیوگنس در سوئیس چراغ سبز نشان ندادند ترجمه را شروع نکردم. ما برای پرونده شماره دو هونکلر با نشر دیوگنس مکاتبه و اجازه رسمی آنها را دریافت کرده‌ایم.

در حال حاضر کتابی در دست ترجمه و یا آماده انتشار دارید؟

پرونده شماره دو به کمک نشر آفتابکاران در حال آماده‌سازی ا‌ست و در حال حاضر  روی ترجمه پرونده شماره سه کار می‌کنم.

نویسنده : بیتا ناصر

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار