هر شهروند یک حکمران!
امید فراغت روزنامهنگار
وقتی جامعهای در فرآیند زمان دچار سرخوردگیهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی شود آن جامعه غمگین، افسرده و خشمگین میشود. چنین خشمی در موقعیتهای مختلفی مثل خانواده و جامعه بروز و ظهور پیدا میکند. نکته مهم این است اکثریت ملت امروز ایران بهواسطه فناوری و تکنولوژی زاییده قدرت اجبار زمان هستند و بههمین دلیل درک و شناخت درستی از ادبیات غالب زیر پوست جهان امروز پیدا کرده و خود را به نوعی شهروند جهانی به حساب میآورند. جوامع امروز به صورت پیوسته تحت تاثیر پدیدههای نوظهور اجتماعی، فرهنگی و اقتصاد جهانی هستند. شاید بهتر است این طور بیان شود که ملتهای امروز به تعبیری تربیت یافتگان ادبیات جهانیاند. بر همین اساس هر روز شاهد انواع و اقسام اتفاقات تلخ و وحشتناک هستند این اتفاقات عجیب و غریب در واقع هزینهایست که جوامع در راستای تغییر و تبدیلشان میپردازند در چنین فضا و واقعیتی مسئولان جوامع باید برآمده از واقعیتهای پیدا و پنهان ممالکشان باشند. بر همین اساس اگر حکمرانان جوامع از دلِ شعارهایشان بیرون آمده باشند، نمیتوانند در تناسب با واقعیتهای جامعهشان باشند و ناگزیر برای جبران عقب افتادگیشان از جوامع، مجبور به اقدام و عملهای غیرمتعارف و ناخرسندگونه میشوند. در دنیای امروز حکمرانانی میتوانند ملتهایشان را به سرمنزل مقصود برسانند که درک و شناخت مطلوبی از تغییر و تحولات جهان پیرامونشان داشته باشند در غیر این صورت هیچ گونه هدف و مقصد عامه پسندی تحقق نخواهد یافت. حکمرانانِ انسانگرا که شعارها را تابعی از انسان به حساب میآورند، نحوه مواجهه با جهان و همچنین انسان امروز را میدانند و به تعبیری آنزیم هضم واقعیتهای پیدا و پنهان دنیای امروز را پیدا کرده و به هیچ وجه انسانها را قربانی تحقق شعارها نمیکنند. در جهان امروز حکمرانان فقط نقش کارگزارانِ جوامع را پیدا کرده و به تعبیری نقش کاتالیزور را بازی کرده و برای تحقق خواست و مطالبات جامعهشان، ابزارهای تسریع بخش ایجاد میکنند. جامعه امروز ایران نیز تافته جدا بافته از دیگر کشورها و ملتها نیست چرا که واقعیتهای پیدا و پنهان امروزِ مملکت، گواه تاثیرپذیری از نظام بینالملل را میدهد واقعیتهایی که غیر قابل کتمان است و به هیچ وجه نمیشود واقعیتهای ایجاد شده امروز را نادیده گرفت. نکته قابل تامل و مطالعه این است که اکثریت ملت ایران نیز به واسطه شهروند جهانی شدن، به هر چیزی با دیده شک و تردید مینگرند و شجاعت ابطال بسیاری از گزارههای تحمیلی را پیدا کردهاند. سوال این است در چنین شرایطی که اکثریت شهروندان به ادبیاتهای یکپارچه جهانی آگاهی پیدا کرده و مهمتر اینکه نحوه استفاده از قدرت اختیار و انتخابشان را آموختهاند آیا میپذیرند حکمرانان به جای آنان سرنوشت نویسی کنند؟! اکثریت ملت ایران دوست دارد به همان میزان که خودشان اقدام به بازسازی، بازتعریف و بازتولید بسیاری از معانی و مفاهیم نمودهاند به همان میزان نیز مسئولان اقدام به بازتعریف و بازتولید معانی و مفاهیم مملکتداری کنند. بر همین اساس اکثریت جامعه متوجه شده که ادامه وضعیت موجود غیرقابل دفاع و البته غیر قابل قبول است و انتظار دارند هر گونه تغییر و تبدیلی با نظر آنان باشد پس در فضایی که هر شهروند خود را یک حکمران به حساب میآورد، میخواهند از ظرفیت قدرت اختیار و انتخابشان در تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای خرد و کلان به بهترین نحو استفاده کنند. مسئولان نیز نباید در مواجهه با شهروندان امروز دچار خطای محاسباتی شوند.
ارسال نظر