تکرار، تکرار و تکرار در بحرانها
سیدحسن موسویچلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
مطالعه زندگی جوامع مختلف نشان میدهدکه بحرانهای مختلف از جمله بحرانهای طبیعی بخشی جداییناپذیر از زندگی انسانها از بدو خلقت تاکنون بوده و خواهند بود. مطالعه تاریخ کشور عزیزمان هم همین را نشان میدهد. بحرانهای طبیعی مختلف از جمله سیل، زلزله و طوفان را بارها و بارها تجربه کردیم. بهار سال 1398 شاید یکی از تلخترین و فراگیرترین بحران سیل را درکشور تجربه کردیم که بیش از بیست استان کشور را درگیر کرده بود و هزینهها و خسارات مختلفی که مردم بابت این سیل و سایر بحرانها پرداخت کردند که بخشی از آنها از جمله از دست دادن عزیزانشان بود که قابل جبران هم نیست. این روزها دوباره بحث باران و سیل وتکرار را مثل همیشه شاهد هستیم. مردم عزیزمان در استانهای مختلف از جمله سیستان و بلوچستان، هرمزگان، فارس، کرمان، بوشهر و... دوباره عقب ماندند و مدیران هم عقبتر. این درحالی است که مردم از مسئولان انتظار دارند کمک کنند، برنامهریزی کنند، حمایت کنند تا به اصطلاح علاج واقعه را قبل از وقوع داشته باشند. البته به منزله این نیست که میشود جلوی بلایای طبیعی را گرفت که ممکن است قابل پیشبینی نباشند ولی میتوان با اتخاذ تمهیداتی برای
پیشگیری اقدامات لازم را انجام داد. گرچه مردم هم معمولا برای پیشگیریها در زمینههای مختلف ازجمله بلایای طبیعی خیلی علاقهمند نیستند وقت بگذارند. البته ممکن است گفته شود که اگر وقت هم بگذارند و علاقه هم داشته باشند باز هم ممکن است هزینه آن را نداشته باشند. این هم حرف درستی است. اینجا هم وظیفه دولتها درتمام جوامع هست که برای ایمنسازی منازل و محیطهای عمومی و... سرمایهگذاری و برنامهریزی داشته باشند. چراکه حفظ جان ومال مردم از وظیفه دولتها واز انتظارات بحق مردم از مسئولان در هر جامعهای است. در ماده یک قانون مدیریت بحران چنین نوشته شده است که «به منظور ارتقای توانمندی جامعه در امور پیشبینی و پیشگیری، کاهش خطر و آسیبپذیری، پاسخ مؤثر در برابر مخاطرات طبیعی، حوادث و بحرانها، تأمین ایمنی، تقویت تابآوری با ایجاد مدیریت یکپارچه در امر سیاستگذاری، برنامهریزی، ایجاد هماهنگی و انسجام در زمینههای اجرایی و پژوهشی، اطلاعرسانی متمرکز، ساماندهی و بازسازی مناطق آسیبدیده و نظارت دقیق بر فعالیت دستگاههای ذیربط در حوزه حوادث و سوانح و کمک به توسعه پایدار برای مدیریت بحران کشور احکامی صادر میشود. «حال سوال
اساسی این است که فارغ ازاینکه چه سازمانی چه وظایفی دارد، چقدر دولت و قوای مختلف برای همین ماده برنامهریزی اثربخش کردند و نمره قبولی میگیرند؟ دراین یادداشت قصدم پرداختن به عملکردها در خصوص همه مفاد این قانون نیست ولی درخصوص پیشگیری وکاهش خطر در این قانون چنین آمده است: «به مجموعه تدابیر و اقداماتی گفته میشود که شامل شناسایی، شناخت و تحلیل مخاطرات، آسیبپذیریها، الزام بهکارگیری مدیریت کاهش خطر در تدوین برنامه و بودجه بخشهای توسعهای، تعیین راهبردها و اولویتهای بخشهای گوناگون، تدوین و اجرای برنامههای کاهش خطر حوادث و سوانح در کشور است. «تحلیل من این است که عمدتا ما مدیران و مردان و زنان بعداز وقوع بحرانها هستیم نه پیشگیری.
ارسال نظر