سیلی تبریز پیام عوام به خواص بود!
امید فراغت روزنامهنگار
باید پذیرفت همانطور که ادبیــات زیر پوست جامعه متفاوت از ادبیات رسمی و تبلیغاتی است که رسانهملی و دیگر رسانههای دولتی انعکاس میدهند، ادبیات زیر پوست نظامیان نیز متفاوت از تبلیغات رسمی است. به تعبیری جمعیت نظامیان از دو دیدگاه عوام و خواص تشکیل شده است. بنابراین میشود سیلی تبریز را در همان فضای دوگانه عوام و خواص تعریف کرد. اگر قرار به آسیبشناسی باشد باید این آسیب را در امتداد آسیبهای جامعه امروز ایران بررسی کرد. حکمرانان بپذیرند واقعیت اصیل مملکت همان واقعیتهایی است که در زیر پوست جامعه جاری و ساری است. بنابراین همه نهادها و سازمانهای رسمی و غیررسمی مثل جامعه امروز ایران، جریان غالب زیر پوستی دارد. متاسفانه حکمرانان مملکت به ابعاد پیدا و پنهان زیر پوست جامعه که نهادها و سازمانهای حکومتی و غیر حکومتی نیز جزء جامعه به حساب میآیند، توجهی ندارند؛ چراکه همیشه تفسیر و تحلیل و اندازهگیریهایشان بر اساس پوسته ظاهری و سر و شکل جامعه و همچنین نهادها، ارگانها و سازمانهای رسمی و غیررسمی است. سیلی تبریز بهنوعی برآمده از خشم فروخورده و انواع و اقسام تبعیضها و همچنین خواست و مطالبات بهحق عوام است. حکمرانان باید بپذیرند که جامعه ایران بیش از هر چیزی به نقادان و منتقدان منصف نیاز دارد. متاسفانه متملقان، چاپلوسان و مجیزگویان مفتخور حال و قال، کشور را به نقطه امروز رساندهاند. آنان در لباس دوست، دشمنان واقعی به حساب میآیند. پس لازم است تاثیرگذاری جریان نفوذ را در قشر چاپلوسان و متملقان و همچنین شعارسازان و شعاربافان جستوجو کرد. اگر به قول استاد مطهری درد، نعمت است. پس لازم است سیلیزننده تبریزی را بهعنوان درد به حساب آورد. دردی که اگر درمان نشود، این آه و نالهها و خشم و فریادهای پراکنده به آه و نالهها و خشم و فریادهای همگانی تبدیل خواهد شد. قد، قواره و مختصات ذهنی و فکری جامعه امروز ایران به دلیل اتصال با دادههای مطلوب جهانی و همچنین قرار گرفتن در فضای اطلاعات یکپارچه جهانی افزایش پیدا کرده است. بنابراین به همان نسبت که به نیمه آشکار جامعه توجه دارند، به همان نسبت نیز به نیمه پنهان جامعه آگاهی دارند و به تعبیری میدانند هر ظاهری، باطنی دارد. بنابراین حکمرانان مملکت بپذیرند سیلی تبریز، باطن یک ظاهر است. پس حکمرانان بپذیرند، ادبیات غالب زیر پوست جامعه به تعبیری واقعیت اصیل عدم توجه جدی به خواست و مطالبات و نیازهای بهحق جامعه، تولید انباشت خشم، افسردگی و ناامیدی خواهد کرد. سیلی تبریز نشان داد به هیچ عنوان نباید به خواست و مطالبات عوام بیتفاوت بود. بنابراین نکته کلیدی و مهم این است که اگر حکمرانان جوامع بخواهند هر چیزی را به زور و جبر به جامعه تحمیل کنند، در نقطهای از زمان و مکان، جامعه آن را پس میزند و به تعبیری پس میدهد. بنابراین همان غرایزی را که خواص دارند، عوام نیز دارند. پس لازم است روابط خواص و عوام از حالت عمودی به افقی تبدیل شود چراکه روابط افقی باعث خواهد شد نقد و انتقادات نسبت به هم بدون لکنتزبان صورت بپذیرد. جامعه امروز ایران باید بر اساس طرح و نقشه عوام یعنی همان ادبیات غالب زیر پوست جامعه حرکت کند چراکه طول، عرض و ارتفاع و همچنین باورپذیری خواص در نزد جامعه، تقلیل پیدا کرده است.
ارسال نظر