ابهامات 25 ساله؟
آرمان ملی- امید کـــاجیان: تاکنون سند مشخصی از توافقنامه 25 ساله ایران و چین منتشر نشده است. هرچند علی ربیعی سخنگوی دولت بعد از انتقادات مردمی، اعلام کرده که«انتشار متن کامل سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین مشروط به موافقت طرفین است؛ ما هیچ ملاحظهای برای انتشار آن نداریم، اما شاید نظر طرف چینی متفاوت باشد» به هر حال مشخصا سندی نیست که بتوان براساس آن قضاوتهای امروز را تحلیل کرد و شوربختانه در چنین شرایطی دستیار وزارت خارجه نیز با بیان اینکه الزامی به انتشار آن نیست بر گمانه زنیها افزوده است. همین موضوع، بیم عبرت نگرفتن مسئولان از حوادثی مانند افزایش بنزین و... و در نتیجه تحریک هرچه بیشتر افکار عمومی را افزایش میدهد. موضوعی که قطعا در شرایط فعلی و در کنار مسائل اقتصادی و همینطور محرومیت خود خواسته از تزریق واکسنهای معتبر جهانی، میتواند بر افزایش شکاف میان مردم و مسئولان بیفزاید.کما اینکه در دو روز گذشته شاهد تجمعاتی نیز بودهایم. در هر صورت در پرونده این سند و سرفصلهایی که اعلام شده مجموعهای از ابهامات وجود دارد که نیاز به پاسخگویی نسبت به آنهاست. در برنامه تفاهمنامه ایران و چین بر چند پایه تاکید شده و تلاش بر آن بوده است تا این موارد به عنوان ویژگیهای مثبت این تفاهمنامه بیان شود. ایران در شرایطی این سند را امضا کرده که بودجه خود را در سال 1400 بر روی فروش روزانه دو میلیون و سیصد هزار بشکه نفت بسته است موضوعی که البته پیشتر مورد نقد مجلس یازدهم بود اینکه بر چه مبنایی بناست ایران در سال جدید تا این میزان نفت بفروشد آن هم در حالیکه خبری از رفع تحریمها نیست مشخص نشده. میزان صادرات نفت ایران در زمان تحریمهای آمریکا به مراتب کمتر از یک سوم این میزان (دومیلیون و سیصد هزار بشکه) است. با توجه به ادامه روند تحریمها در زمان بایدن، توافق 25ساله به عنوان زمینه تضمین صادرات نفت ایران تعریف شده است به این معنا که در این تفاهمنامه ایران تعهد میدهد نفت خام مورد نیاز چین را به مدت 25 سال تامین کند و در عوض چین منابع حاصل از فروش نفت را برای توسعه زیرساختهای اقتصادی ایران از جمله صنعت نفت مصرف کند. برخی از مواردی که در تفاهمنامه در حوزه صنعت بدان اشاره شده، تشویق شرکتهای طرفین برای توسعه میادین نفتی ایران از طریق مشارکت یا سرمایهگذاری مشترک، مشارکت در ساخت و تجهیز مخازن ذخیرهسازی نفت، طراحی و ساخت پالایشگاه مشترک در چین متناسب با خصوصیات نفت ایران و... است. نکته پرابهام ماجرا اما این است که دراین تفاهمنامه طرف چین در تامین انرژی مورد نیازش دولت ایران نام گرفته اما طرف ایران برای همکاریهای مشترک شرکتهای چینی هستند که به هیچ عنوان ایران سابقه مثبتی از آنها ندارد. نمونهاش شرکت نفت چین CNPC که گفته میشد بعد از خروج توتال فرانسه به دلیل تحریمهای عصر ترامپ برنامهریزی کاملی را برای به دست گرفتن پروژههای این شرکت داشت و قرار بود جایگزین آن شود ولی خودش هم تابع تحریمهای آمریکا از این پروژه خارج شد. این در حالی است که این شرکت ده سال پیش هم در توسعه فاز11 پارس جنوبی بدعهدی کرد. در میدان نفتی آزادگان هم ناکام بود. عملا چین در سال گذشته همواره همگام با آمریکا عمل کرده است و در حالی میزان سهم ایران از واردات نفت چین به 3 درصد رسید که از آن سو عربستان رقیب و شاید دشمن ایران بیشترین میزان صادرات نفت به این کشور را تجربه کرد. همه اینها در حالی است که چین در موضوع محصولات پتروشیمی به شدت رشد کرده است و به زودی خود به یک غول بیهمتا در جهان در عرصه صادرات نفت تبدیل میشود. به عبارتی چین خود رقیب ایران است. در چنین شرایطی چرا باید رقیب آینده ایران بخواهد در راستای بهبود صنعت نفتی ایران گام بردارد و رقیب تراشی کند. از سویی دیگر آنچه در تفاهمنامه آمده جدای از بحث میزان تخفیفهای در نظر گرفته شده مخالف با سیاستهای کلان کشور است سیاستی که بارها در آن گفته شده است ایران نباید خام فروشی کند. به غیر از موضوع نفت موضوع سرمایه گذاری چینی در مناطق آزاد ایران نیز مورد پرسش است. نخست اینکه سرمایه گذاریهای داخلی تا چه میزان در این جزایر مثمرثمر بوده که اکنون دل خوش به چینیها داشته باشیم. نکته دیگر اما میزان کاهش چشمگیر سرمایهگذاری ایران در سال گذشته است. سال گذشته ایران و چین کمترین تجارتها را طی 16 سال اخیر داشتهاند و طبق آمار تا پایان سال ۲۰۲۰ حجم مبادلات ایران و چین حدود ۱۶ میلیارد دلار بود که با احتساب فروش غیررسمی نفت باز هم به ۲۰ میلیارد دلار نمیرسد. با این شرایط چگونه میتوان به مقوله سرمایهگذاری این کشور امید داشت؟ از سویی همین الان نیز چین میلیاردها دلار از پول ایران را بلوکه کرده است.آیا در این توافق سازوکارهایی وجود دارد
ارسال نظر