امیررضا واعظی آشتیانی در گفتوگو با «آرمان ملی»:
اقتصاد دستوری جواب نمیدهد؛ نياز به تصميمهای كارشناسی
آرمان ملی: جامعه به جهت اقتصادی در مضیقه به سر میبرد و افزایش قیمت کالاهای مصرفی مردم باعث شده تا مردم با مشکلاتی مواجه شوند. هرچند که دولت مبلغ یارانه را افزایش داده و به 300 و 400 هزار تومان رسانده؛ اما به باور برخی از کارشناسان و اقتصاددانان حتی این مساله نیز نمیتواند در مقابل گرانیها دوام چندانی داشته باشد و باید تصمیم عاجلتری گرفته شود و کارشناسانهتر فکر شود. البته دولت با رویکردهای اقتصادی خود قول داده تا این فضا مدیریت شود و شرایط اقتصادی تا حدودی مطلوب شود که باید دید این اتفاق چه زمانی رخ خواهد داد. در این راستا برای بررسی عملکرد اقتصادی دولت و تاثیرات آن برجامعه «آرمان ملی» با امیررضا واعظی آشتیانی فعال سیاسی اصولگرا و معاون وزیر صمت در دولت نهم به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
با توجه به شرایط فعلــی جامعه و وضعیت معیشتی مردم؛ عملکرد دولت سیزدهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
عملکرد دولت را نباید با رویکرد سیاسی، جناحی و گروهی قضاوت کنیم. اگر بنا باشد که قضاوتهایمان جناحی یا سیاسی باشد باید به سمت تطهیر کردن برویم و اینکه دیگران را محکوم کنیم اما اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم از نگاه منصفانه دولت آقای رئیسی در حال آواربرداری از سیاستهای اقتصادی غلط دولت قبل است. اگر از دریچه انصاف نگاه کنیم ایشان آواربرداری میکند و در حال زدودن تبعات عملکرد ناموفق دولت قبل است. هنر مدیران در تصمیمگیری است. تصمیمگیری اینگونه نیست که تصمیمگیریهایی که برای کشور و نظام است را با تصمیم گیریهای شخصی خودمان خلط کنیم. هیچ فرقی نمیکند که تصمیمات در کدام دولت بوده است. برخی تصمیمات و ذائقه شخصی خود را به جامعه تحمیل کردند. یعنی به گونهای تصمیم گیری کردند که تبعات آن حتی سالها اثر خود را داشته است. لذا هنر مدیریت در این است که تصمیمی بگیرد که آن تصمیم پشتوانه کارشناسی و تحلیلی داشته باشد و نگاههای مختلف و آسیبهای پیشرو را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد و سپس تصمیمگیری شود. اصلا هنر مدیریت در اتخاذ تصمیمات درستی است که آیندگان نیز از این تصمیم منتفع شوند؛ نه اینکه تصمیماتی بگیرند که در
آینده پیچیدگیهای خود را بیشتر نشان دهد. متاسفانه در اداور مختلف دولتهایمان در برخی تصمیمات به گونهای تصمیم سازی کردند که تبعات منفی آن سالیان سال گریبان کشور را گرفته است. لذا اعتقادم بر این است که اگر منطقی و منصفانه بخواهیم نگاه کنیم دولت آقای رئیسی فارغ از مباحث سیاسی در حال اصلاح تصمیماتی از دولت گذشته است که تبعات خود را نشان میدهد. لذا میتوانیم بگوییم که دولت سعی کرده که در راستای ثبات اقتصادی گام بردارد، چراکه این باور وجود داردکه اگر قرار است اصلاحات اقتصادی صورت بگیرد باید ثبات اقتصادی باشد و سپس به سمت تغییر و ترمیم بروند. این واقعیتی غیر قابل انکار در حوزه مدیریت و اقتصاد است.
اقدام اخیر دولت در خصوص افزایش درآمد کارگران و حتی یارانهها با توجه به افزایش قیمتها به لحاظ روانی جه تاثیراتی بر جامعه خواهد داشت؟
من معتقدم این مساله طبیعی و تجربه شده است که وقتی حقوق و دستمزد اضافه میشود به تبع آن ما شاهد افزایش تورم خواهیم بود. البته این رویه در دولتهای قبل نیز وجود داشت که با پولپاشی تورم را کاهش و قدرت خرید را افزایش دهند. لذا به این سمت رفتند که دستمزدها را برای کارمندان و کارگران بالا ببرند که همین امر باعث شده تا در قیمت تمام شده کالا تاثیر بگذارد. یعنی برای کارمند یا کارگر هیچ فرقی نکرده و تغییری در توان خریدشان نیز رخ نداده است. این اشتباه و تجربه تلخی است که در دولتهای گذشته نیز تکرار شد و نه تنها قدرت خرید افزایش پیدا نکرد بلکه گردش پول در جامعه فراوانتر شد و در عین حال کالا هم گرانتر شد. نکته مهمتر اینکه اقتصاد کشورمان به نحوی است که بار روانی بسیار بر روی آن تاثیر دارد و این بار روانی نکته بسیار مهمی است. در تولید محصولات سهم نیروی انسانی بین 7 تا 10 درصد است. اما وقتی به دست مصرف کننده میرسد بیش از این عدد است. یعنی همه این اتفاقات و گرانیها تحت نام افزایش حقوق نیز قرار میگیرد. یعنی بار روانی باعث میشود که این 7 تا 10 درصد بیشتر خود را نشان دهد و در عین حال مشکلاتی را برای مصرف کننده و
جامعه ایجاد کند. از طرف دیگر اقتصاد ما دستوری است و از گذشته تاکنون همه دولتها میخواهند با دستور این گرانی و تورم را مهار کنند و نرخها را مشخص کنند. اما با اقتصاد دستوری، سیاسی و اقتصادی که بار روانی بر آن حاکم است این مسائل درست نمیشود.
قرار بــود که در این دولت رویههای دولتهای قبل را شاهد نباشیم و دولت به سمت اصلاح اقتصادی و بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی گام بردارد؛ پس چرا شرایط به گونهای پیش رفت که وضعیت فعلی را شاهدیم؟
دولت نمیتواند از اقتصاد سیاسی و بار روانی خارج شود. مگر اینکه اصلاحات اقتصادی رقم بخورد. ما زمانی میتوانیم بگوییم که اقتصاد مقاومتی داریم که تمام اجزای تولید و اجرایی کشور و قوای مختلف بیایند با کمترین آسیب اقتصاد مقاومتی را حاکم کنند. چرا اقتصاد مقاومتی در دولت آقای روحانی به نتیجه نرسید برای اینکه باور نبود. اکنون نیز اگر در ارتباط با اقتصاد مقاومتی باوری در دولت نباشد تغییری رخ نخواهد داد. اکنون شاهدیم که مقام معظم رهبری بیش از یک دهه است نامگذاری سالهای مختلف را اقتصادی میبینند. خب، اگر همه این کارگزاران باور داشته باشند که باید این فرمایشات را محقق کنند مطمئنا به یک سرانجامی خواهیم رسید. ما فقط داریم با امیدواری جلو میرویم. امیدواری که نیازمند درایت، عقلانیت و خردمندی است. ما باید این فاکتورها را در نظر بگیریم. هرچه پشتوانه ارزی کشور بیشتر باشد واردات برای کالاهای اساسی و کالاهای سرمایهای مثل ماشینآلات و غیره بیشتر خواهد بود از طرفی هر چه این واردات با این پشتوانه بیشتر باشد و با محصولات داخلی تلفیق صورت گرفت و بازار اشباع شد تورم نیز کاهش پیدا میکند. برخی یا میدانند یا نمیدانند. اگر
میدانند؛ گفتن این حرف که منابع کشور و پولهای آزاد شده در کجا هزینه میشود کاملا غیرحرفهای و غیرتخصصی است. اگر هم نمیدانند چرا طرح موضوع میکنند؟ متاسفانه عدهای سوار موج فضای پوپولیستی میشوند و در عین حال فکر میکنند چون مردم این مسائل تخصصی و فنی را نمیدانند از عدم آشنایی مردم با این مسائل سوءاستفاده میکنند که اگر این پولهای بلوکه شده را دریافت کردیم چرا مردم حس نمیکنند. خب حس کردن این مساله در کجا متبلور میشود؟ در پشتوانه ارزی کشور که در خصوص آن صحبت شد. آقای رئیسی هم به دنبال این است که مشکلات اقتصادی را حل کند و زمانی میتواند این کار را انجام دهد که یک تیم اقتصادی یکدست و قویتر در وزارتخانههایی که در جهت تولید کشور فعال هستند به انجام کارها بپردازند.
ارسال نظر