«تصميم های سرنوشت ساز» با يکدست شدن قدرت آسانتر میشود
عکس: آرمانملی / فاطمه فتاحی/آرمان ملی- احسان انصاری: گفتمان رئیسی چه نوع گفتمانی خواهد بود؟ آیا گفتمان وی یک گفتمان اصولگرایی خواهد بود یا دایره گفتمان وی جریانهای دیگر سیاسی را نیز دربرمیگیرد؟ گفتمان رئیسی و احمدی نژاد، که هر دو از خاستگاه اصولگرایی بودهاند، چه تفاوتها و شباهتهایی با هم دارند؟ آیا پوپولیسم و رادیکالیسم موجود در گفتمان احمدینژاد در گفتمان رئیسی نیز وجود دارد یا اینکه رئیسی به دنبال شکلگیری یک گفتمان مبتنیبر عقلانیت سیاسی خواهد بود؟ براساس پاسخ به این سوالات «آرمان ملی» با مهندس امیررضا واعظآشتیانی، فعال سیاسی اصولگرا گفتوگو کرده است. واعظآشتیانی معتقد است: «با توجه به گفتمانی که آقای رئیسی آغاز کردهاند و تماسهایی که با برخی اصلاحطلبان برای شنیدن دیدگاههای آنها داشتهاند حضور اصلاحطلبان در دولت منافاتی با گفتمان رئیسی ندارد. آقای رئیسی با تماس با اصلاحطلبان از آنها درخواست کمک کرده که بتواند دولت بهتری تشکیل بدهد. در این زمینه نیز اصلاحطلبان دیدگاههای متفاوتی را بیان کردهاند. برخی آن را اقدام مناسبی تلقی کردهاند، برخی کار را سخت میدانند و برخی نیز از تعبیر تیغه دولبه در این زمینه استفاده میکنند. این اقدام نشان میدهد آقای رئیسی وارد این فاز شده که دیدگاههای اصلاحطلبان را درباره دولت آینده بشنود. آن چیزی که امروز از اظهارات آقای رئیسی برداشت میکنیم این است که ایشان قصد دارند از ظرفیتهای کشور اعم از اصلاحطلبی و اصولگرایی استفاده کنند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
آقای رئیسی عنوان کردهاند استقلال خود را از جریانهای سیاسی حفظ خواهند کرد. آیا در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت یک دولت فراجناحی تشکیل شود یا اینکه حامیان انتخاباتی ایشان چنین اجازهای نخواهند داد؟
آقای رئیسی در ابتدای حضور در انتخابات عنوان کردهاند که به صورت مستقل حضور پیدا کردهاند که نکته مهمی است. این رویکرد میتواند بین جریانهای سیاسی آشتی ایجاد کند. این در حالی است که برخی از تندروها خود را فراتر از وضع سیاسی کشور میدانند و اظهاراتی را بیان میکنند که ساختارشکنانه و هنجارشکنانه است. آقای رئیسی میتوانند جریان اصلاحات، اعتدالگرا و اصولگرا را با یک ادبیات منطقی در مسیری هدایت کنند که از همه ظرفیتهای کشور استفاده شود. تندروها در هر جریانی وجود دارند و قائل به هیچ قاعدهای نیز نیستند. آقای رئیسی دارای این توانایی هستند که بتوانند فضای سیاسی کشور را به سمت آرامش هدایت کنند. ما نمیتوانیم هر گفتمانی را تأثیرگذار قلمداد کنیم. آقای رئیسی فارغ از موضوع اصلاحطلبی و اصولگرایی عنوان میکنند انقلابی هستند. دلیلی وجود ندارد به کسی که خود را انقلابی معرفی میکند اصولگرا بگوییم. اصولگرای انقلابی نیز وجود دارد اما آقای رئیسی فارغ از جناحبندیهای سیاسی، خود را انقلابی معرفی میکنند. ایشان معتقدند باید از ظرفیتهای کشور فارغ از هر نوع جهتگیری سیاسی استفاده کردند. این یک بارقه امید است. البته این
رویکرد دشوار خواهد بود و کار سادهای نیست. استفاده از نیروی کارآمد یک اتفاق خوب برای کشور خواهد بود.
آیا این نیروی خوب میتواند اصلاحطلب باشد؟
با توجه به گفتمانی که آقای رئیسی آغاز کردهاند و تماسهایی که با برخی اصلاحطلبان برای شنیدن دیدگاههای آنها داشتهاند حضور اصلاحطلبان در دولت منافاتی با گفتمان رئیسی ندارد. آقای رئیسی با تماس با اصلاحطلبان از آنها درخواست کمک کرده که بتواند دولت بهتری تشکیل بدهد. در این زمینه نیز اصلاحطلبان دیدگاههای متفاوتی را بیان کردهاند. برخی آن را اقدام مناسبی تلقی کردهاند، برخی کار را سخت میدانند و برخی نیز از تعبیر تیغه دولبه در این زمینه استفاده میکنند. این اقدام نشان میدهد آقای رئیسی وارد این فاز شده که دیدگاههای اصلاحطلبان را درباره دولت آینده بشنود. آن چیزی که امروز از اظهارات آقای رئیسی برداشت میکنیم این است که ایشان قصد دارند از ظرفیتهای کشور اعم از اصلاحطلبی و اصولگرایی استفاده کنند. باید خوشحال بود که چنین اتفاقی در کشور در حال رخ دادن است. هر چند کار سخت است و برای نهادینه کردن این موضوع باید از یک انرژی مضاعف استفاده شود. با این وجود همین که چنین حرکتی آغاز شده نشاندهنده امید به آینده است.
بخش قابلتوجهی از افرادی که نزدیک آقای رئیسی هستند در دولت احمدینژاد حضور داشتهاند. با توجه به چنین شرایطی چه تفاوتها و شباهتهایی بین گفتمان احمدینژاد و رئیسی به عنوان دو گفتمان برخاسته از جریان اصولگرایی مشاهده میکنید؟
کسانی را که در دولت احمدینژاد حضور داشتهاند نباید منتسب به تفکر احمدینژاد قلمداد کرد. دولت و تفکر رئیس دولت با هم متفاوت هستند. احمدینژاد دارای تفکرات خاص خود بود. با این وجود تفکرات وی باعث نمیشود گمان کنیم این تفکرات در کسانی که در دولت وی حضور داشتهاند نیز وجود دارد. برخی از این افراد ناشناخته بودهاند که در دولت احمدینژاد شناخته شدهاند و امروز به عناصر کارآمدی برای نظام سیاسی تبدیل شدهاند. اگر امروز این افراد به آقای رئیسی نزدیک هستند و درتیم ایشان فعالیت میکنند به معنای این نیست که تفکر احمدینژاد را دنبال میکنند. آقای رئیسی مبنا را بر عقلانیت سیاسی گذاشتهاند و در این مسیر حرکت خواهند کرد. از سوی دیگر ایشان اعتقاد راسخی به انقلابیبودن دارند. انقلابیبودن نیز به معنای درگیر شدن با جهان نیست. مبنای تعامل با جهان براساس احترام متقابل است و دولت آینده در این مسیر حرکت خواهد کرد. آقای رئیسی به دنبال یک مدیریت جهادی برای حل مشکلات مردم هستند. از سوی دیگر ایشان به دنبال مبارزه با فساد هستند. نکته مهمتر اینکه دولت آینده قصد دارد از نیروهای کارآمد و مستعد استفاده کند که پیشرفت کشور سرعت بیشتری
به خود بگیرد. گفتمان رئیسی، یک گفتمان انقلابی مبتنیبر عقلانیت خواهد بود، نه یک گفتمان اصولگرایی مبتنیبرعقلانیت.
شما بین اصولگرایی و انقلابیگری فاصله میبینید؟ چرا برخی اصولگرایان تلاش میکنند گفتمان انقلابیگری را به سود اصولگرایی مصادره به مطلوب کنند؟
برخی اصولگرایان از انقلابیگری فاصله گرفتهاند. این وضعیت درباره اصلاحطلبان نیز وجود دارد. امروز رئیسجمهوری در کشور روی کار آمده که پس از42 سال عنوان میکند انقلابی است. اگر قرار است اتفاق خوبی در کشور رخ بدهد مهمترین موضوعی که آقای رئیسی باید به آن اهتمام داشته باشد اعتمادسازی است. واقعیت این است که در دولتهای یازدهم و دوازدهم به اعتمادعمومی خدشه وارد شده است. برای اینکه این خدشه از بین برود دولت آینده باید شفافسازی و پاسخگویی را در اولویت کار خود قرار بدهد. اگر مسئولان فضای کشور را برای اعتمادسازی فراهم کنند مردم به حرکت درمیآیند. تجربه تاریخی نشان داده هنگامی که دولت یکگام در راستای مطالبات مردم برمیدارد، مردم 10 گام به سمت اعتماد بیشتر به دولت برمیدارند. فارغ از تفکرات احمدینژاد کسی نمیتواند اعتمادسازی و کارآمدی دولت نهم را نادیده بگیرد. اینکه در دولت دهم چه اتفاقی رخ داده که احمدینژاد وارد مسائلی شده که کارکرد دولت را تحتتأثیر قرار داده موضوع دیگری است. اگر رئیسی در دولت سیزدهم مبنا را بر شفافیت و پاسخگویی بگذارد میتواند با فساد به عنوان شاهکلید مشکلات کشور مقابله کند. از سوی دیگر
باید با بداخلاقیها؛ چه در عرصه سیاسی و چه اقتصادی مبارزه کنند. در چنین شرایطی میتوان امیدوار بود که دولت در مسیری قرار بگیرد که اعتماد مردم را بازگرداند.
تجربه تاریخی در ایران نشان داده است روسایجمهوری که خود را مستقل معرفی میکنند در نهایت توسط جریان حامی انتخاباتی خود مصادره شده و دچار سهمخواهی میشوند. آیا چنین شرایطی برای دولت رئیسی نیز وجود خواهد داشت؟
دولت رئیسی کار سختی پیشرو دارد. به هر حال گروههایی در کشـــور وجــود دارنــد که سنگاندازی میکنند یا به دنبال سهمخواهی از دولت هستند. امـروز در شبکــههای اجتماعی لیستهایــی درباره کابینه آینده منتشر میشود که جای تأمل دارد. در این لیستها حتی منصب افراد نیز مشخص شده است. این کار نوعی زمینه سهمخواهی است و زمینه سهمخواهی در فضای مجازی آغاز شده است. در چنین شرایطی فشارهایی نیز از بیرون وارد میشود.ن کته مهم این است که یک مقاومت جدی در این زمینه نیاز است و این تابو باید شکسته شود. رئیسی باید این مقاومت را در مقابل کسانی که به دنبال این هستند که با فشار، برخی از منصبها را برای خود سهمبندی کنند از بین ببرد. واقعیت این است که درست و سالم زندگی کردن تاوان دارد. این وضعیت درباره دولت آینده نیز وجود دارد. اگر دولتی میخواهد در مسیر صحیح حرکت کند باید تاوان آن را بپردازد. آقای رئیسی نیز به ناچار باید تاوان بپردازد. این تاوانها را نیز باید به شکلی مدیریت کنند که به دولت آسیب نزند. مدیریت کشور کار بزرگی است که همواره دارای حاشیههایی نیز است. با این وجود اگر افراد کارآمد و متعهد در دولت انتخاب شوند و
موضوع نظارت و کنترل را از درون نهاد ریاستجمهوری آغاز کنند میتوان نسبت به آینده خوشبین بود. این در حالی است که اگر چنین اتفاقی رخ ندهد ما با چالشهای جدیدی مواجه خواهیم بود که قابلپیشبینی نیست.
درباره یکدستشدن قدرت دو دیدگاه محوری وجود دارد. نخست اینکه عدهای بر این باورند یکدستشدن قدرت میتواند زمینه را برای تصمیمگیریهای بزرگ و مهم آماده کند. از سوی دیگر برخی عنوان میکنند در صورت ناکارآمدی احتمالی دولت رئیسی یکدستشدن قدرت میتواند کلیت ساختار سیاسی را با چالش نارکارآمدی مواجه کند و این مسأله با واکنشهای اجتماعی همراه شود؟ از نظر شما یکدستشدن قدرت در شرایط کنونی یک فرصت است یا تهدید؟
یکدستشدن قدرت هم فرصت است هم تهدید. تهدید آنجاست که در شرایطی که اصولگرایان در مجلس در اکثریت هستند یک نماینده نسبت به رئیسجمهور یا یک وزیر علاقه شخصی داشته باشد. بدونتردید اگر چنین نمایندهای عقلانیت خود را در گرو احساسات و علاقه شخصی خود قرار بدهد با مشکل مواجه میشود. نماینده مجلس در جایی که منافع ملی و مردم وجود دارد نباید علاقه شخصی خود را وجهالمصالحه قرار بدهد. در چنین شرایطی حقوق مردم تضییع میشود. در چنین شرایطی یکدستشدن قدرت با چالش مواجه خواهد بود و به سود کشور نیست. باید بین حقوق مردم و علاقه شخصی تفکیک قائل شد. قوه مقننه نسبت به دولت جنبه نظارتی دارد. به همین دلیل باید از این جنبه در راستای کنترل دولت استفاده کند و اجازه ندهد دولت در مسیری قرار بگیرد که در راستای منافع مردم نیست. جنبه مثبت یکدستشدن قدرت این است که هنگامی که تفاهم نسبی نسبت به یک موضوع بین قوای سهگانه وجود دارد تصمیمگیریهای بزرگ را تسهیل میکند. چنین شرایطی هزینه تنش و فرصتسوزی را کاهش میدهد. هر چه هزینه و فرصتسوزی کمتر باشد در نهایت به سود کشور خواهد بود. چانهزنیهایی که در نهایت به نتیجه مطلوب منجر نشود فایدهای
ندارد و تنها وقت مردم و کشور تلف میشود. این در حالی است که اگر قدرت یکدست باشد با کارشناسی تصمیمگیریهای مهم و بزرگ انجام میشود و وقت کشور هم تلف نمیشود. یکدستشدن قدرت میتواند ظرفیتهای کشور را در کنار همدیگر قرار بدهد و به یک حرکت بزرگ تبدیل شود که در نهایت منافع این حرکت بزرگ به سود کشور باشد.
رئیسی برای بازگشت اعتماد عمومی مردم باید چه رویکردی را در دستور کار خود قرار بدهد؟
برای حــرکت دادن مــردم و حل مشکلات موجــود بنده دو پیشنهاد بــه آقای رئیسی دارم. نخست اینکه ایشان وزارت ورزش و جوانان را جدی بگیرند. جامعه ایران یک جامعه جوان است و به همین دلیل ورزش به یک اتفاق مهم در جامعه تبدیل شده است. این وضعیت در کشورهای دیگر جهان نیز وجود دارد. امروز ورزش به یک صنعت تبدیل شده که هم فواید اقتصادی دارد و هم اینکه پیامدهای اجتماعی و فرهنگی مثبتی به همراه دارد. به همین دلیل اگر یک فرد کارآمد به عنوان وزیر ورزش انتخاب شود که بتواند در مرحله نخست ورزش همگانی را در کشور گسترش بدهد بزرگترین فرصتی خواهد بود که سرمایهگذاری را در کشور فراهم خواهد کرد. ورزش همگانی بسترساز اقتصاد ورزش است. البته این موضوع نیاز به تحلیل و واکاوی عمیق و دقیق دارد. این موضوع میتواند شور و نشاط اجتماعی ایجاد کند. به همین دلیل با کمک دولت و وزارت ورزش میتوان یک بسته حمایتی برای ورزش تعریف و به قانون تبدیل کرد تا کارگزارانی کارآمد آن را اجرایی کنند. اگر این اتفاق رخ بدهد در چهار سال نخست ریاستجمهوری آقای رئیسی اتفاقات خوبی رقم خواهد خورد. ورزش نیازمند تحول است. این در حالی است که ورزش ما هیچگاه نتوانسته دچار
تحول بزرگی شود. موضوع دیگر تولید و صنعت کشور است. منظور از تولید نیز تنها تولید کالا نیست. روستاهای ما در عرصههای مختلف در زمینه تولید نقش موثری ایفا میکنند. بسیاری از روستاهای ما جذابیتهای بومگردی دارند. از سوی دیگر موقعیتهای اقتصادی بزرگی در روستاهای ما نهفته است که تاکنون کشف نشده است. تولید علم و صادرات دانش فنی دیگر موضوعی است که باید در دستور کار دولت جدید قرار بگیرد. بدونتردید اگر در زمینه تولید و صنعت و ورزش تحولات مهمی در کشور رخ بدهد بنده نسبت به آینده خوشبین هستم و معتقدم میتوان بسیاری از مشکلات کنونی کشور را حل کرد.
ارسال نظر