کاهش نرخ ارز و عدم مداخله بانک مرکزی
تنشهای سیاسی انتظاراتی را ایجاد میکند و اگر این تنش وخیم شود، ممکن است درآمد ارزی تحت تاثیر این تنشها قرار گیرد.
برای نمونه تنش باعث افزایش هزینههای نظامی میشود و تامین ادوات نظامی عموما ارزبر است و این ارزبری باعث افزایش قیمت دلار در بازار میشود. حتی اگر جنگی نباشد ممکن است شرایطی ایجاد شود که به موجب آن تحریم سنگینتر شود. در این شرایط افراد در این اندیشه میافتند که اموال خود را به ارزهای رایج بینالمللی تبدیل کنند تا در صورت نیاز بتوانند داراییهای خود را از کشور خارج کنند. لذا اگر تنش سیاسی چند هفته قبل ادامه مییافت و حتی ادامه تنش به حالت بنبست میرسید، این افزایش نرخ اجتناب ناپذیر بود اما آیا نیازها درکشور ما بر پایه ارز آزاد تامین میشود و این سوال به وجود میآید که نرخ ارز آزاد را چه کسی تعیین میکند. چرا که عرضه و تقاضا باید وجود داشته باشد و عدهای هم باید برای خرید هجوم آورده و عدهای هم حاضر نباشند که ارز در دست خود را بفروشند. این نرخ کجا اعلام میشود که در یک روز تعطیل و جمعه و در نیمه شب نرخ ارز افزایش مییابد. از این رو در هر جهش یکباره نرخ ارزی باید به افزایش نرخها شک کرد و ریشهیابی نمود که آیا این افزایشها ریشه در بازار کشورهای همسایه از جمله امارات دارد؟ بنابراین این اجتناب ناپذیر است که در بحرانهایی نرخها افزایش پیدا کند. اینکه اقتصاد ایران در این حد از وقایع یک باره متاثر میشود و یا اینکه کالاها نایاب میشود جای تعجب دارد چرا که بانک مرکزی 90 درصد نیاز ارزی را تامین میکند. بنابراین حتی نباید نرخ کالاهای وارداتی افزایش یابد. از این رو اتفاقات یک باره با این دادهها نمیتواند در یک روز نرخ ارز را 10 هزار تومان بالا ببرد. ارزی که از بدو خلقت از صفر تومان اکنون به 60 هزار تومان رسیده است نمیتواند طی چند ساعت و یا چند روز 5 الی 10 هزار تومان افزایش یابد. از این رو چنین نرخهایی که در زمان درگیری و تنش بین ایران و اسرائیل شاهد آن بودیم قطعا ساختگی است تا آنها که میخواهند دریابند که نرخ ارز تا چه میزان میتواند بالا رود. مصداق این مورد شعر یک توپ دارم قلقلی است که فرد توپ را زمین میزند تا بالا رود و خود نیز میگوید نمیداند که تا کجا خواهد رفت. نرخ دلار به حدود 67 تومان رسید و در نهایت آرامش ایجاد شد و تنشها از بین رفت و اکنون نرخ دلار به آرامی به کانال پایینتر از 60 هزار تومان در حال حرکت است. اینکه دلار به صورت ضعیف قیمت کم میکند به این علت است که هنوز برخی شک دارند که آیا این پایین آمدن واقعی است یا نه. لذا عکس العملهاست که کاهش نرخ ارز کمتر است. زمانی که حاج قاسم سلیمانی ترور شد اینقدر بازار ارز بر هم نریخت تا روزهای گذشته که دلار افزایش قیمت غیر منطقی وغیر واقعی داشت. از این رو هیچ دلیلی نداشت که نرخ ارز، افزایشی در این حد داشته باشد. نه صادرات کم شده نه قیمت نفت کاهشی شده نه تحریمی وضع شده از این رو فقط هیجانها باعث افزایش قیمت شده و البته سوءاستفاده عدهای که به دنبال آن هستند که سود جویی کرده و خودروی خود را گرانتر بفروشند هم علت افزایش نرخ ارز میتواند باشد. واقعیت آن است که بانک مرکزی ظاهرا وارد این بازی هم نشده است و تنها جو نامطلوب گذشته از بین رفت و سودجویان هم دقیقا درک کردند که نمیتوانند بیش از این سوءاستفاده کنند. در نتیجه شاهدیم که قیمت ارز در حال کاهش است. البته برخی نیز معتقدند که تزریق بانک مرکزی باعث کاهش نرخ ارز است. اگر این طور باشد عکس آن نیز میتواند علت باشد و بانک مرکزی نباید در بازی بیفتد که نرخ جای دیگر بالارود و بانک مرکزی با تزریق جلوی بالارفتن نرخ ارز را بگیرد. اگر بانک مرکزی ارز را ارزان فروخته باشد در نهایت نرخ ارز بالا خواهد رفت آیا این تزریق 200 هزار دلار بوده که نرخ ارز تا این حد پایین آمده اگر این مورد صحیح است چرا بانک مرکزی 500 هزار دلار تزریق نکرده که قیمت ارز به 40 هزار تومان برسد؟ در نتیجه احتمالا بانک مرکزی دخالت چندانی در افزایش نرخ ارز نداشته است و تنها هیجان خوابیده که نرخ ارز پایین آمده است.
* آلبرت بغازیان
استاد اقتصاد دانشگاه تهران
ارسال نظر