آسیبشناسی صنعت نشر عمومی
داود علی بابایی مدیر مسئول انتشارات امید فردا
هر چه با خودم کلنجار رفتم بلکه بتوانم جنبههاي مثبت نشر کتاب را در ابعاد اقتصادي و فرهنگي بيان کنم چيزي به ذهنم خطور نکرد شايد من در مورد صنعت نشر دچار توهم شدهام که فقط جنبههاي منفي آن را در جامعه کنوني ايران در نظر بگيرم و با ديد منفي به صنعت نشر بنگرم وليکن در مورد صنعت نشر با هر ناشري صحبت ميکنم از آن دلي پردرد دارند و از رکود و افول بازار نشر و اقتصاد ناسالم آن سخن به ميان ميآورند همه ناشران از فعال گرفته تا نيمه فعال همه در اين مورد اتفاق نظر دارند که هم اکنون صنعت نشر با مشکلاتي از قبيل گراني کاغذ، مميزي، تيراژ پايين کتاب، عدم استقبال خوانندگان از کتاب بهخاطر گراني آن و نبودن اين کالاي فرهنگي در سبد خانوارهاي ايراني، نبودن پخش مناسب و منسجم براي پخش کتابها، چکهاي برگشتي مشتريان و پخشيها و خريداران کتاب، عدم حمايت وزارت ارشاد از ناشران، عدم خريد هيات خريد کتاب از ناشران بهطور منظم و منسجم، نبودن قانوني براي جلوگيري از کپيرايت، تمام اين مشکلاتي را که عنوان کردم در کتابهاي عمومي مصداق دارد مگر نه در کتابهاي آموزشي، کمک آموزشي و دانشگاهي اين به ندرت مشاهده ميشود اين قسمت از ناشران خيلي کمتر دچار مشکلات مالي و اقتصادي ميشوند و اگر سنجشي بين کتابهاي عمومي و کتابهاي آموزشي، دانشگاهي به عمل آيد پر واضح است که فروش ساليانه کتابهاي آموزشي و دانشگاهي بيشتر از کتابهاي عمومي است اگر چه هم اکنون ناشران عمومي کتابهاي خود را با 40 الي 50 درصد تخفيف در اختيار پخشهاي کتاب قرار ميدهند وليکن ناشران آموزشي و دانشگاهي کتابهاي خود را با درصد کمتري در اختيار مراکز پخش کتابهاي آموزشي، دانشگاهي قرار ميدهند و بازدهاقتصادي و مالي کتابهاي آموزشي، دانشگاهي بيشتر از کتابهاي عمومي است. به ياد دارم که در اواخر دهه هفتاد، درصد تخفيف کتابهاي عمومي که در اختيار مراکز پخش قرار ميگرفت 25 الي 30 درصد بود و نيمه اول دهه هشتاد اين روند ادامه يافت و با روي کار آمدن دولت احمدينژاد چون نتوانست اقتصاد جامعه را مديريت کنند هر روز درآمدها با هزينه زندگي خانوارها فاصلهاش زيادتر ميشد ديگر مردم به مرور زمان کتاب را از سبد اقتصاد خانوارها بيرون کردند و بدين صورت مراکز پخش کتاب، دچار افت و رکود اقتصادي شد و يکي بعد از ديگري اين مراکز پخش ورشکست شدند و ناشران عمومي مجبور شدند کتابهاي خود را با درصد تخفيف بيشتري در اختيار آنان قرار دهند و بدين صورت بود که بهطور خودآگاه يا ناخودآگاه ناشران عمومي بر اين کالاي فرهنگي چوب حراج زدند و تيراژ کتابهاي عمومي بسيار پايين آمد ولي کتابهاي آموزشي، دانشگاهي هيچ نوساني در درصد تخفيف پيدا نکرد و حتي تيراژ آنها رو به فزوني گذاشت و هم اکنون صنعت نشر نياز به اين دارد که ناشران فعال و خبره و کارشناسان کتابهاي عمومي به آسيبشناسي صنعت نشر در قسمت کتابهاي عمومي بپردازند و راهحلي براي برونرفت از اين معضل اقتصادي و فرهنگي ارائه دهند تا بلکه ناشران عمومي از پرتگاه نابودي نجات پيدا کنند و بهتر آن است که اتحاديه ناشران و کتابفروشان کتابهاي عمومي منفک از اتحاديه ناشران و کتابفروشان آموزشي و دانشگاهي باشد.
ارسال نظر