چرا ایران با فرونشست زمین روبهرو است؟
امید بزرگ حداد کارشناس محیط زیست
مشکل آبخوان امروزه اصليترين چالش بخش فرونشست زمين در دشتهاي تهران و ساير استانهاست و اگر ميخواهيم که از اين فاجعه جلوگيري کنيم بايد آب را به نوعي به سفرههاي آبهاي زير زميني بازگردانيم و اين امر تنها با کاهش برداشت آب و فرصت دادن به تغذيه مجدد سفرههاي زير زميني محقق ميشود. يکي از عوامل عمده در کاهش مخازن آب زير زميني برداشت آب از آبخوانهاست. هر چند که نفوذ آب به آبخوانها در اثر خشکساليهاي اخير بسيار کمتر شده ولي برداشت از آنها يکي از عوامل اصلي در موضوع فرونشست زمين محسوب ميشود و تغذيه آبخوانها، از آبهاي روي زمين و زير زميني صورت ميگيرد. اين مشکل در کشورهاي ديگر نيز وجود داشته و راهکار اصلي آنها مهار و کنترل سيلابها و روانآبهايي بوده که در سطح شهرها هدر ميروند. آنها در زمانهايي که بارشها کم و خشکسالي بهوجود ميآيد کارهايي انجام ميدهند که روان آبهاي شهري تا حد ممکن از دسترس خارج نشود و براي باقي مانده آبشان برنامهريزي دارند. از جمله اقدامات آنها که ميتوان آن را در تهران نيز اجرا کرد، آنها از يک سازههايي به نام BMP استفاده ميکنند، وظيفه اين سازهها اين است که سيلابها و آب روان را در مواقع بارش براي تغذيه آبخوان کنترل کنند. با توسعه اين سازهها و امکاناتي از اين قبيل ميتوان اميدوار بود که در آينده، مقداري از روان آبهاي شهري که بعضا باعث بروز مشکلات در سطح شهرها و بدون استفاده از دسترس خارج ميشود، بخشي عظيمي از آن را مهار و کنترل کرده و آب موجود را به آبخوانها وارد ميکند و باعث افزايش آب سفرههاي زير زميني ميشود. برداشت از منابع آبهاي زير زميني و آبهاي سطحي در مقاطع کوتاه زماني يکي از عوامل تشديد فرونشست در ايران است ، آبخوانهاي فرصت تغذيه مجدد سفرههاي زير زميني را پيدا ميکنند و جبران اين کمبودها وجود دارد و به تبع مشکلات و فرونشست زمين کمتر رخ ميدهد. اما زمانيکه ما به تغذيه آبخوانها توجهي نداريم و در بلند مدت و در چند سال متوالي از آب آنها برداشت ميکنيم، فشار زندهاي که برروي خاک است در بلند مدت تحکيم پيدا ميکند و هر روز خاک فشردهتر ميشود. اين فشردگي باعث ميشود که در آينده ما بايد در انتظار آسيبها و اتفاقات جدي باشيم که جوامع و محل زندگي مردم را تهديد ميکند. مهمترين آسيب اين موضوع، نابودي منابع آب است، چون معدن و منبع ذخيرههايي که در گذشته وجود داشت و ظرفيت بالقوه محسوب ميشد، کاهش پيدا کرده و امکان ورود آب (البته اگر آبي وجود داشته باشد که بخواهد به آبخوان نفوذ پيدا کند) کمتر ميشود. چون بر اثر فشردگي خاک فضاي خالي و هواي داخل خاک کمتر شده، آب نميتواند راهي براي ورود به آبخوان پيدا کند. در اثر افت سطح آب و فرونشست سطح زمين، خلل و فرج لايههايي که قبلا آبدار بودند، مسدود شده و به صورت فشرده درميآيند. اين امر موجب ميشود که در طي سالهاي آتي حتي با تزريق آب و چندين برابر شدن ميزان نزولات جوي، آب در لايههاي آبدار نفوذ نکند و به صورت روانآب در سطح زمين جاري شود که به اين پديده اصطلاحا مرگ آبخوانها ميگوييم که پديده جبران ناپذيري است. مساله سوم در تحکيم و فشردگي خاک است که باعث نشستهاي ناهمگون در سطح و عمق خاک ميشود. وقتي اين نشستها گسترش پيدا کند به سازههاي عظيم و مناطقي که انسان در آن رفت و آمد دارد، آسيب وارد ميکند و اين اتفاق براي کشور فاجعه بار، گران قيمت و تا حدودي اصلاح و پيشگيري از آن سخت و بعضا غير ممکن است. بعضي از اينسازهها که امروزه در جنوب تهران با تهديد مواجه هستند نيروگاههاي انرژي و خطوط راهآهن است. البته خطوط انتقال نيرو و راهآهن به دليل اينکه در فضاي کاملا باز قرار گرفتهاند، خطر کمتري براي انسان دارند، اما وقتي فرونشست زمين به شهر و محلهها که هزاران نفر در آن زندگي ميکنند، برسد فاجعه ابعاد گستردهتري پيدا ميکند.
ارسال نظر